بچهام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست. گفتم: امروز مىخرم. وقتى به خانه برگشتم فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟ گفتم: یادم رفت. بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده. بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم. گفت: بیسکویت کو؟دانستم که دوستى بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد. چگونه ما مىگوئیم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولى در عمل کوتاهى مىکنیم؟
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در پاسخ به این سوال که چه کنیم تا روح ما بزرگ و ظرفیت ما زیاد شود پاسخ داده است:حضرت علی (ع) به همام میفرماید:«عظم الخالق فی انفسهم و صغر ما دون ذلک» یعنی چون خداوند در روح آنها عظمت دارد، غیر خدا هر چه باشد کوچک جلوه میکند. تا وقتی روی زمین هستیم، یک هکتار زمین برای ما بزرگ است، اما اگر سوار هواپیما شدیم هر چه هواپیما بالاتر رود ، این قطعه زمین برای ما کوچکتر میشود.
اگر توجهی به پولهای موجود در بانک کنیم، سرمایه خود را ناچیز خواهیم دید. اگر به تسبیح گفتن همه موجودات توجه داشته باشیم، گفتن چند«سبحان الله» را چیزی نمیدانیم. اگر به کتابخانههای بزرگ و مهم دنیا نگاه کنیم، مطالعه چند کتاب ما را مغرور نخواهد کرد.
وقتی به امام سجاد (ع) گفتند: چرا اینقدر عبادت میکنی؟ فرمود: عبادت من کجا و عبادت علی بی ابیطالب کجا .
خداوند در قرآن به پیامبرش می گوید:یادی از سختیهای انبیای گذشته کن تا سختیها برای تو آسان و سبک شود. آری ، اگر به پشت سر نگاه کنیم و راه رفته را ببینیم مغرور میشویم، باید به راه نرفته نظر دوخت تا به فکر رفتن بیفتیم
حاج محمداسماعیل دولابی(ره) در کتاب طوبای محبت، جلد ششم در مطلبی می فرماید:
برای شناسایی امام زمان (عج) ان شاءالله از خانه ات شروع کن. اول بچه ات، همسرت، همسایه های خوب اگر داری، آنها را بشناس، آن وقت خدا برکت می دهد و امامت را می شناسی. والا نمی شود که آدم اینها را پایمال کند، لگد کند و او را بشناسد.
از درون منزلت، پدر و مادرت را احترام بگذار. اگر پدر و مادر تندی هم داری احترام بگذار. چون در این زمان پدر و مادرها، بلانسبت شما خیلی شلوغ کارند و بچه های پاک و جوان و با فطرت بیچاره می شوند و از خانه بیرون می زنند. سابق هم اتفاق می افتاده است. برعکس هم می شود و این طور نیست که همیشه پدر و مادرها طلبکار باشند. بعضی وقت ها هم جوان ها طلبکار می شوند.
ان شاءالله حواس ها جمع باشد که هر کسی وظیفه خودش را رفتار کند و شکر خدا را کند، آن وقت خدا کمک و یاری می کند. همان طور که گفتم اگر از همینی که هست، از توی خانه تان، از همسرتان، از بچه هایتان بگیرید و قشنگ هایشان و زیباها را قدر بدانید و شاکر باشید، آن وقت خداوند چه می کند؟ خداوند، امام تو را به تو می شناساند. از همین خط است. از همین خط، امام خود را هم می شناسی.
غربی هابا سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری.
امام پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند
امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : « ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم».
این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم! جملهی دومشان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم.
وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-،تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و «هموطن»
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند
شما هر لغتی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنهای».
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به «حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای». یک هفته بعد شهیدش میکنند. آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای». سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!
به امید ظهور............صلوات
دل نوشت : هیچکس مثل امام خامنه ای در جهان طرفدار ندارد و استقبال به این عظمت ندارد به رهبرم افتخار میکنم . ایشان از همه نظر شایسته و بهترین شخصیت برای رهبری هستند.
بسم الله الرحمن الرحیم
نوجوانها و جوانها باید ملتفت باشند که همچنانی که خودشان در این سن هستند و روز به روز به سن بالا می روند، علم و ایمانشان هم باید همین جور باشد، مطابق این باشد، معلوماتشان، از همان کلاس اول علوم دینیه، به بالا برود، ایمانشان ملازم با همین علمشان باشد.
باید بدانید اینکه ما مسلمانها، امتیازی از غیر مسلمانها نداریم الا به قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غیر مسلمانها می شویم. اگر ما قرآن نداشته باشیم، مثل غیر مسلمانها هستیم، اگر ما عترت را نداشته باشیم، مثل مسلمانهایی که اهل ایمان نیستند هستیم.
باید ملتفت باشیم روز به روز در این دو امر ترقی بکنیم. همچنان که سنّ ما به بالا می رود، معلومات ما هم در همین دو امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و الا گم می شود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ این دو اصل اصیل را از اینها نتوانند بگیرند.
ما می گوییم: اگر [می گویید] اسلام درست نیست [و] شما قرآن را قبول ندارید، [پس] مثل قرآن بیاورید، یک سوره ای مثل قرآن بیاورید. می گویند: نه، نمی توانیم بیاوریم و نمی آوریم و مسلمان هم نمی شویم!
این ادعا و این کلام، جواب ندارد، برای اینکه می گویند: « ما می دانیم و عمل نمی کنیم »
همچنین کسانی که صورتاً با قرآن هستند و با عترت نیستند، به اینها می گوییم که این آثار عترت؛ این فضائل عترت؛ این ادعیه اینها؛ این احکام اینها؛ این خطب اینها؛ این رسائل اینها؛ این « نهج البلاغه »؛ این « صحیفه سجادیه »؛ در مخالفین عترت، مثل اینها را بیاورید! اگر آوردید، ما دست بر می داریم.
این علمیّاتشان، این عملیاتشان، این ایمانشان، این کراماتشان این معجزاتشان، باید بدانیم این دو تا را از ما نگیرند.
می دانید چقدر پول به ما می دهند اگر اینها را به آنها بدهیم؟ خیلی می دهند؛ لکن این پول ارزش ندارد، فردا از راه غیر مستقیم همین پول را از ما می گیرند و یک بلایی هم بر سر ما می آورند. اینها به ما وفا نمی کنند؛ تا خودشان استفاده شان را از ما بگیرند، دیگر کار ما را می سازند.
بالاخره باید ملتفت باشیم قرآن را یاد بگیریم، الفاظش را یاد بگیریم که از غلط، محفوظ باشد. آنچه را که می دانیم، قرائتش را تصحیح کنیم، تجویدش را تصحیح کنیم، در نمازمان صحیح القراءة باشیم.
و همچنین تفسیرهای آسان و ساده را ما که فارسی زبانیم، بدانیم؛ و [یک] تفسیر فارسی پیدا کنیم که از روی آن سهل باشد ما قرآن را بفهمیم؛ مثلاً «منهج الصادقین» را کم و بیش مطالعه کنیم، بلکه از اول تا به آخر، چون کتاب فارسی است و کتاب خوبی هم هست. اگر بهتر از او پیدا بکنیم عیب ندارد، اما کجا پیدا شود بهتر از او که معتبر باشد؟
حفظ کنیم قرآن را که همیشه با ما باشد، ما با او باشیم، تحصن بکنیم به قرآن، تحفظ بکنیم به قرآن، وسیله حفظمان در فتن و شدائد دنیا قرار بدهیم.
از خدا بخواهیم که از قرآن ما را جدا نکند، همچنین از خدا بخواهیم ما را از عترت جدا نکند که عترت با قرآن است و قرآن هم با عترت است، اگر کسی یکی از این دو تا را ندارد هیچ کدام را ندارد.
ملتفت باشیم دروغ به ما نگویند و دروغ خودشان را به ما نفروشند! از مردم دنیا، دروغ را نخریم!
ما از عترت و قرآن نمی توانیم دوری کنیم؛ اگر دوری کردیم، در دامن گرگها می افتیم، [و] خدا می داند آیا بعد، از دستشان نجات می یابیم؟ بعد از اینکه سرها شکست و دستها بریده شد و بلاها به سر ما آمد.
ملتفت باشید! از این دو اصل کسی را بیرون نبرند.
شما مدرسه می روید، معلم خودتان را ملتفت باشید در صراط مستقیم باشد. اگر معلم را با رشوه و غیر رشوه، منحرف کردند دیگر کار بچه ها زار است، چرا؟
به جهت اینکه او، از راه مستقیم یا غیر مستقیم، باطل خودش را به بچه ها می فروشد، به این بچه ها می خوراند.
ملتفت باشید! خیلی احتیاط بکنید! احتیاط شما هم فقط در همین است که از یقین، ******************** نکنید، بلکه امروز بزرگها هم همین جورند، باید خیلی سعی بکنید که غیر یقین را، داخل یقینیات ما نکنند، آب را توی شیر ما نریزند!
اگر یک نفر، هزار کلمه حقیّ گفت، این هزار کلمه را خوب تأمل بکنیم، و از او بگیریم، بعد[ تأمل کنیم که] هزار و یکم هم درست است؟ [یا] نه آن ظنّ است، یقین نیست.
هر کلمه ای از هر کسی شنیدید، دنبال این بروید که « آیا این صحیح است، تام است، مطابق با عقل و دین هست، یا نه؟ » [و بدانید که] در وقتی [که] ما خلوت کردیم [ خداوند] مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم مطلع است، حرف می زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است.
همین که شخص مطلع شد: [که] « صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فرد فرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نوایا، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می کند، آنها را هم مطلع است؛ بلکه نیّت خیر را می نویسد؛ نیت شّر را نمی نویسد تا شّر محقق نشده؛ شر هم که محقق شد، یک مقدار صبر می کند تا ببیند، توبه می کند یا نه، برمی گردد یا نه »؟ کار تمام است.
مقصود، همین که انسان بداند که خدا می داند، کار تمام شد، دیگر معطل نباشد، همه چیز را تا به آخر می فهمد [که] چه باید بکند و چه باید نکند، از چه منتفع می شود و از چه متضرر می شود، [خداوند] ما را می بیند.
[آیا] میتوانیم [با اینکه] سر سفره او نشسته ایم، با همدیگر نزاع بکنیم؟ [مثلاً] آن غذا را من جلوتر دیدم، من باید بخورم؛ او می گوید من اول این را برداشتم، من باید این غذا را بخورم، سر این دعوا بکنیم و مقاتله بکنیم؟!
تمام این جنگهایی که حکومتها دارند، از همین قبیل است؛ سر سفره کریم نشسته اند، او هم می بیند.
دستور هم معلوم است که چیست، [خداوند] از چه خوشش می آید، از چه بدش می آید. از آزار به غیر حقّ، بدش می آید؛ از احسان به حق در جایش، خوشش می آید، همه اینها را می داند و ما هم می دانیم که او این دستور را داده و اینها را می داند و می بیند، آیا این کار[ها] را می کنیم؟
آدم جلوی یک نفر آدم عادی هر گونه معصیت نمی کند، با اینکه شخص عادی است، شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشد نتواند به من[ کاری کند]، اما همین قدر به من بدبین می شود، با من بد می شود، یک وقتی اگر فرصت پیدا کرد کار ما را تصفیه می کند. اما خدا که این جور نیست، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و می داند « چه کسی می داند و چه کسی نمی داند »، همه اینها را می داند.
[آیا] جلوی او می توانیم مخفی بکنیم، یا نه آشکار کنیم طوری نمی شود، نمی تواند کاری بکند، آیا این جور است؟ [آیا] هیچ فایده برای ما دارد، [آیا] می توانیم مخفی کنیم؟
انسان، یا غیر انسان- مکلّف- به جایی شقاوتش می رسد که اصلاً این مطالب کأنه به گوشش نخورده که خدایی داریم بیناست، شنواست، داناست، قادرست، رحیم و کریم است. قادرست یک سر سوزنی اگر در راه او صرف بشود، مزدش را بدهد، یک همچنین [خدایی است].
در انجیل برنابا- که اقرب اناجیل به صحّت است- نوشته شده که حضرت عیسی علیه السلام برای ابلیس شفاعت کرد: « خدایا این مدتها عبادت تو را می کرد، تعلیمات می کرد، فلان می کرد، بیا از گناهانش بگذر »! با اینکه از زمان آدم تا زمان عیسی علیه السلام چه کارها، چه فسادها کرده بود. این چه نوری است که حتی به این هم ترحّم کرد [که گفت]: خدایا از تقصیراتش بگذر!
[ خداوند] فرمود: « بله، من حاضرم ببخشم، بیاید بگوید: من گناه کردم، اشتباه کردم، ببخش، همین؛ بیاید بگوید: « اخطأت فارحمنی »، بیاید این دو کلمه را بگوید. »
حضرت عیسی علیه السلام خیلی خوشحال شد که کاری در عالم انجام داد، یک کاری که دیگر مثل ندارد. از زمان آدم تا به حال پر از فساد و افساد، حالا واسطه می شود و وساطتش اثر کرد، قبول شد.
از همان راهی که داشت، شیطان را صدا زد، گفت: بیا، من برای تو بشارت آوردم!
گفت: از این حرفها زیاد است. [ حضرت عیسی (ع)] گفت: « تو خبر نداری، اگر بدانی، سعی می کنی، حریص می شوی کار را بفهمی. »
گفت:« من به تو می گویم اعتنا به این حرفها نداشته باش، از این حرفها زیاد است».
گفت: « تو خبر نداری[ خداوند] می خواهد تمام این مفاسد با دو کلمه خلاص شود. »
گفت: « بگو ببینم چه بوده است. »
گفت: « اینکه تو بیایی و در محضر الهی بگویی:
« خدایا! أخطأت فارحمنی؛ من اشتباه کردم، تو ببخش. »
ببینید چقدر ما به خودمان ظلم می کنیم که به سوی خدا نمی رویم، به سوی چه کسی می رویم؟ آخرش افتادن میان چاه است، آخرش پشیمانی است؛ خوب چیزی که می دانی آخرش پشیمانی است، حالا دیگر نرو.
[شیطان] گفت: « نه، او باید بیاید و بگوید من اشتباه کردم! تو ببخش!، چرا؟! به جهت اینکه لشکر من از او زیادتر است! آن ملائکه ایی که با من سجود نکردند و تابع من شدند، آنها لشکر من هستند! شیاطین هم لشکر من هستند، آن اجنّه ای هم که ایمان به خدا نیاوردند، لشکر من هستند، تمام بت پرستهای بشر، لشکر من هستند! »
این، به زیادتی لشکر در روز قیامت می خواهد مغرور شود! آنجا جای زیادتی و کمی نیست. هر چقدر زیاد باشد جهنّم می گوید: ( هل من مزید؟ سوره ق/30 ). آن وقت تو می خواهی با زیادتی لشکر کار بکنی! بله، لشکر تو زیاد است؛ [اما] جهنم جایشان می شود؛ جهنم نمی گوید: «اتاق نداریم» جهنم می گوید:
« هرچقدر هست بیاورید، هل من مزید؟ » یعنی اینکه بیاورید، هرچه زیادتر بیاورید. جا داریم!
[حضرت عیسی (ع)] گفت: « برو ملعون! نتوانستم برای تو هم کاری بکنم. تو می گویی: خدا باید بیاید من او را ببخشم!؟ »
مقصود، حلّ این مطالب به علم و جهل است، دانستن و ندانستن، عالم بودن و جاهل بودن، دور می زند. اصل مطلب، از جهل این بدبخت است. تو ای جاهل! می گویی: « چیزی که آتش شد دیگر ممکن نیست برای خاک خضوع بکند؟ » آدم خاکِ به تنهایی است؟ یا مجموع خاک و یک پاک دیگری است. تو هم که فقط آتش نیستی، مثل آتش های جامد، روح داری، مکلفی، یک آتش مکلف هستی. [خداوند] به تو فرمود: «اسجدوا»، سجده نکردی؛ قهراً مجموع روح و جسم، انسان یا جنّ یا شیطان یا ملک می شود.
این بدبخت خیال کرد که همین بدن او با بدن این، این ظلمانی و آن نورانی است؛ دیگر محال است نورانی برای ظلمانی سجده و خضوع کند؛ دیگر نمی داند که این، نورانی است.
ای جاهل! آیا نمی دانستی آن وقتی که مجلس امتحان، درس امتحان شد، تمام ملائکه، عاجز بودند و عاجز ماندند از اسامی آنهایی را که خداوند اشاره کرد اسمهای اینها را بگویید، یا خودشان، یا سایر ملائکه، یا سایر اشیاء، همه عاجز بودند. [گفتند]: ما خودمان از خودمان چیزی نداریم؛ هر چیزی که به ما یاد دادی بلد هستیم و هر چیزی را که یاد ندادی بلد نیستیم. [خداوند] به آدم فرمود: « تو بگو! »، [آدم] تمام اسامی را بیان کرد.
حالا که فهمیدی آدم بر تمام ملائکه- با آن همه عظمت ها و اختلاف مراتب در ملائکه- تفوّق پیدا کرد و مقدم شد و حال که فهمیدی که آدم بر تو و همه ملائکه مقدم است، باز هم، خجالت نکشیدی، باز هم گفتی: ( خلقتنی من نار و خلقته من طین. سوره ص/76 ) ؟ باز هم جای این [حرف] است؟ باز هم نفهمیدی؟
ببینید: میزان، علم و جهل است.
خوب، اگر [تا به حال] نفهمیدی که آدم باید [به] آنچه معلوماتش است عمل کند، از حالا توبه بکن، اقلاً حالا بپرس: « آیا توبه من قبول می شود یا نه؟ »
و علی هذا، ببینید چقدر ما غافلیم! چقدر ما به خودمان ظالمیم که واضحات را زیر پا می گذاریم! مطلب همین است، دائر مدار این است که اگر معلومات ما زیر پا نباشد، مجهولات ما عملی نشود، کار تمام است.
معلومات را نباید زیر پا گذاشت، آدم پشیمان می شود، اگر به معلوماتش عمل کرد، دیگر روشن می شود، دیگر توقف ندارد.
اگر دید باز هم توقف دارد، بداند- به طور یقین- بعضی از معلومات را زیر پا گذاشته است، کفشش ریگ دارد، خوب دقت نکرد که این ریگ را خارج کند:
« من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم. » بحار الانوار، ج78، ص189.
( و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا ) سوره عنکبوت/69.
( ومن عمل بما علم کفی ما لم یعلم ) ثواب الاعمال،ص134.
هیچ کس نیست که بگوید هیچ چیز نمی دانم، [اگر بگوید] دروغ می گوید هر کسی [که] هست، غیر معصوم بعضی چیزها را میداند و بعضی چیزها را نمیداند؛ آن چیزهائی را که می داند، اگر عمل کند، آن چیزهایی را که نمی داند می فهمد.
آن چیزهایی را که می دانید، عمل کنید؛ و آن چیزهایی را که نمی دانید، از حالا توقف کنید و احتیاط کنید تا روشن شود، وقتی به آنها عمل کردی روشن می شود؛ به همان دلیلی که اینها را برای شما روشن کرد، آنهای دیگر را هم روشن می کند.
علی هذا، ببینید، برای چه توقف داریم. آنچه می دانی بکن و آنچه نمی دانی، احتیاط کن، هرگز پشیمان نخواهی شد.
خداوند بر توفیقات همه شما بیفزاید.
و خداوند ان شاءالله، سلامتی مطلقه روحیّه و جسمیّه، به همه مرحمت فرماید.
« والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
لطفا دقت كنید!! من از شما سوال می كنم آیا در مواقعی كه قرار است صبح زود از خواب بلند شوید نیز نمی توانید از خواب بلند شوید؟ مانند مواقعی كه برای رفتن به كوه و گردش با دوستان خود صبح زود برنامه ریزی نموده اید! یا مثلا امتحان دارید! آیا تاكنون فكر كرده اید چرا وقتی با دوستتان قرار دارید فورا بیدار می شوید و چه بسا بدون كوك كردن ساعت و از مدتها قبل از ساعت قرار خود به خود بیدار می شوید و هیچ چیزی مانع بیدار شدن شما نمی شود اما هنگامی كه می خواهید نماز بخوانید و با خدا صحبت كنید و قرار ملاقات با خدا دارید اینطور نیست و هر كاری می كنید بیدار نمی شوید و اگر بیدار شدید دوباره می خوابید؟
می دانید مشكل ما چیست؟ مشكل این است كه ما به قراری كه با دوستمان داریم بیشتر معرفت داریم و بیشتر ایمان داریم و رابطه با دوستان را بیشتر دوست داریم تا نسبت به خداوند. مشكل در ضعف ایمان است. نمی دانیم خدا چیست و چه خاصیتی برای ما دارد. از رابطه با دوست لذت می بریم اما از رابطه با خدا لذت نمی بریم. وقتی یاد دوست را در ذهن خود كوك می كنیم بدون ساعت بیدار می شویم ولی وقتی یاد خدا را در خود كوك می كنیم نمی توانیم بیدار شویم.
این یك مشكل فنی ایمانی است. تمام كسانی كه صبح بیدار می شوند و كسانی كه حتی قبل از صبح بیدار می شوند و نماز شب می خوانند اینها با ساعت بیدار نمی شوند. ساعت كمك می كند ولی ساعت به انسان انگیزه نمی دهد. دستگاه انگیزشی انسان را فقط و فقط خدا تحریك می كند. تا معرفت و محبت خدا در دل انسان كوك نشود انسان نمی تواند بیدار شود. شما اگر می خواهید صبح بیدار شوید اول باید عشق خدا را در خودتان كوك كنید و بعد البته رعایت موارد زیر هم می تواند كمك كار باشد.
رعایت نكاتی كه ذكر می شود بعد از كوك كردن یاد و عشق خداوند در دل می تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری كند .
1. هر چه معده در هنگام خواب شب سبك باشد، به هنگام صبح راحت تر می توانید از خواب برخیزید. از این رو فاصله ی 2 ساعت بین خوردن شام و خواب فاصله ی مناسبی است . البته بهتر است غذایی كه میل می كنید، نیز غذایی سبك و كم حجم باشد .حضرت عیسی -علیه السلام- می فرماید : ای بنی اسرائیل! پرخوری نكنید؛ زیرا هر كه زیاد بخورد، زیاد می خوابد وهر كه زیاد بخوابد، كمتر نماز می خواند وهر كه كمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می شود.2
امام صادق -علیه السلام-، در مورد سخنانی كه میان حضرت یحیی -علیه السلام- و ابلیس گذشت، فرمود : یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است كه فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر می خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می بندم كه هرگز معده خود را از غذا پر نكنم و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می بندم كه از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم.
آن گاه امام جعفر صادق -علیه السلام- فرمود: ای حفص! با خدا عهد می بندم كه جعفر و خاندان جعفر هرگز شكم های خود را از طعام انباشته نكنند....3
2. بدن انسان به خصوص در شب به خواب كافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود در كار روزانه و .... ایجاد خلل می كند. شب نشینی ها و خوابیدن دیر هنگام در بیدار نشدن برای نماز و یا كسالت در آن بسیار مؤثر است. معمولا ً كسانی كه تا دیر وقت بیدارند، نمی توانند نماز صبح را بجا آورند. اگر هم بیدار شوند طبیعی است كه نمازی با كسالت و خواب آلودگی بخوانند .
حضرت علی -علیه السلام- درباره ی آیه ی " ای كسانی كه ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزدیك نشوید تا بدانید " چه می گویید پرسیدم فرموده : شما را از خواب آلودگی و چرتی است كه نمی گذارد بدانید در ركوع و سجود و تكبیرتان چه می گویید .4 بنابر این دیر خوابیدن در شب ما را از درك لذتهای معنوی در سحر و نماز محروم می كند.
3. رعایت آداب خواب از جمله : وضو گرفتن خواندن سوره های توحید، ذكر صلوات، تسبیحات اربعه، تسبیح حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) آیة الكرسی بخصوص خواندن آیه ی آخر سوره ی كهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و ... از جمله اموری است كه خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می كند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود. البته اگر بجا آوردن همه ی آداب خواب برایتان سخت است به هر میزان كه مقدورتان می باشد انجام دهید .
4. در مواقعی كه زنگ ساعت شما را بیدار نمی كند، بهتر است به یكی از نزدیكان سفارش كنید كه شما را در ساعت مقرر بیدار كند. در ضمن برای ایجاد عادت می توانید مثلاً 20 دقیقه مانده به طلوع آفتاب بیدار شوید و نماز خود را بجا بیاورید و هر روز نماز خود را سعی كنید به نماز اول وقت نزدیك تر نماید.
5. انجام هر كاری در ابتدا ممكن است كمی سخت باشد، ولی با تمرین و ممارست و استقامت و پایداری آن عمل آسان خواهد شد. خیلی از جوانان تلاش كرده اند و به نتیجه نیز رسیده اند.
6. جهت پایبندی به تصمیم برای خود برنامه تنبیه بگذارید. به عنوان مثال با خود عهد ببندید كه هرگاه سر ساعت مورد نظر از خواب بلند نشدید، برنامه ی مورد علاقه تان را كه هر روز دنبال می كردید ترك نمایید.
7. یكی از كارهای شیطان قبل از انجام هرعبادتی این می باشد كه، آن را برای ما سخت جلوه می دهد. مانند ذره بین كه اجسام كوچك را بزرگ نشان می دهد و در این صورت است كه با بزرگ نشان دادن چیزی فرد در خود احساس ناتوانی می كند.
8. نمازهای روزانه ی خود را سعی كنید در مساجد به جای آورید و از این طریق روحیه یی معنویتان را بالا ببرید. هر مقدار كه ایمان تان افرایش یابد، انجام اعمال عبادی برایتان آسان تر خواهد شد.
9.همان طور كه انجام عبادت ایمان را افزایش می دهد، گناه نیز ایمان فرد را سست كرده و توفیق عبادت را از فرد می گیرد. بر این اساس باید انسان از گناه خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود. پیامبر خدا - صلی الله علیه وآله و سلم- می فرماید: نیكی را نور دل و آرایه(زیبای و روشنای) رخسار و نیروی كار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در كار و زشتی چهره .5
10. در مورد آثار و پیامدهای نماز تأمل كنید، البته اگر قبل از نمازهای روزانه و شب به هنگام خواب باشد، موثر تر است. این مطلب را به عنوان اصل كلی در ذهن داشته باشید، هر مقداری آگاهی ما در مورد مسئله ای افزایش یابد احتمال انجام آن كار (در صورت مثبت بودنش) نیز افزایش می یابد. از این رو به این مطالب دقت كنید. " و كسانی كه بر نمازهایشان مواظبت می كنند . آنان همان وارثانند(وارثان بهشت) ".6
امام علی -علیه السلام- می فرمایند : هیچ كاری نزد خدای ( عزو جل ) محبوبتر از نماز نیست. پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد ؛ زیرا خدای ( عز و جل ) مردمانی را نكوهیده و فرموده است : " همانان كه از نمازشان غافلند " یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی دهند.7 در اهمیت صبح همان بس كه خدای عز و جل به آن قسم خورده است : " و سوگند به صبح چون آشكار شود8 و سوگند به صبح چون بدمد9 ".
بر این اساس می توان با برنامه ریزی صحیح از این لحظات ملكوتی بهره برد و خود را محروم نكرد و آن را مقدمه ای برای سحر خیزی قرار داد . علامه حسن زاده ی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : كسی كه سحر ندارد از خود خبر ندارد !
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله : ای ابوذر! پروردگارت عزّ وجلّ، به وجود سه نفر، بر فرشتگانش می بالد : مردی كه در جایی تنها باشد وبه وقت اذان اذان بگوید ونماز بخواند. پروردگارت به فرشتگان می فرماید: ببینید بنده من نماز می خواند وهیچ كس جز من او را نمی بیند . پس هفتاد هزار فرشته به زمین فرود آیند وپشت سر او به نماز ایستند وتا فردای آن روز برایش آمرزش می طلبند.
و مردی كه شب هنگام در تنهایی برخیزد و نماز گزارد وسجده كند و در حال سجده خوابش برد . پس ، خداوند متعال فرماید : به بنده من بنگرید كه روحش نزد من است وبدنش در طاعت من سجده كنان. ...10
پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- می فرماید : هیچ بنده ای نیست كه به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینكه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت كنم .11
پینوشتها:
1. صلوة الخاشعین، شهید دستغیب.
2. اسرار نماز، محسن قرائتی.
1 .نباء/9 و 10.
2 . میزان الحكمه/ ج 1/ ص 186 .
3 . همان/ 187.
4 . همان/ ج 7 / ص 3129.
5 . همان/ج3/114.
6 . مؤمنون / 9 و 10.
7 . میزان الحكمه / ج 7 / ص 3129.
8 . مدثر / 34.
9 . تكویر / 18.
10 . میزان الحكمه / ج 2/ ص 557.
11 . همان.
چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد ؟ در حالی كه اینقدر كار سختی است و در اغلب اوقات قضا می شود؟ خواب دم صبح خیلی شیرین و سنگین است چطور می توان از آن دل كند و مشغول نماز شد؟
عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح و یا هر كوتاهی ای كه در زمینه دین و عبودیت پیدا می شود در ضعف ایمان است. البته همه ما كم و بیش از این عارضه رنج می بریم و ایمان كامل برای انسان مومن یك ایده آل و آرزوی نهایی است ولی باید بكوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست كه ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حركت در این مسیر و افزودن به این درجات است. گناه بودن در صورتی است كه اراده خودش در این زمینه دخیل باشد.
اما برای بیدار شدن شرایط ظاهری هم كمك كار است. خواندن نماز صبح در اول وقت آن شاید از نمازهای دیگر مشكل تر باشد ؛ چرا كه كندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با كمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله )
فرمودند : هیچ بنده ای نیست كه به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینكه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت كنم . (میزان الحكمه / ج 7 / ص 3129)
از دست دادن سحر خیزی معلول علت های مختلفی می باشد . مهمترین عامل آن این است كه انسان به درستی نمی داند هدف زندگی چیست و دین و عبادت چه نقشی در رسیدن به این هدف دارد. كسانی كه هدفمند زندگی می كنند و می دانند برای چه باید دین دار بود چه بسا انگیزه بسیار قوی ای در این زمینه دارند و این مشكل را ندارند.
زندگی از نظر اسلام كه دین توحیدی است فرصت خدایی شدن انسان است و هدف زندگی هم همین است. انسان مظهر خدا است و یك عمر فرصت دارد كه این مظهریت خود را بالفعل كند و هر چه بیشتر صفات خدا را در خود جای دهد و پر از خدا شود و خدایی گردد. مانند آهنی كه چون در كنار آتش قرار می گیرد به رنگ آتش در می آید و صفات آتش پیدا می كند از زیبایی و قدرت و حرارت و .... .
در زندگی انسان نیز فرصت های فراوانی مانند اوقات نماز و روزه و حج و خدمت به خلق خدا و مانند آن وجود دارد كه همه فرصت های خدایی شدن انسان هستند. انسان خداجو تمام سعی اش این است كه فرصت ها را از دست ندهد و از آن به نحو احسن برای كمال و قرب خود به خدا استفاده نماید. در این میان نماز صبح و اول وقت بسیار اهمیت دارد.
مومنین و اولیای خدا این مشكلات را ندارند دلیل آن هم روشن است. چون ایمان قوی ای دارند. باید ایمان را تقویت كنیم. با معرفت توحیدی هستی و خداوند با تسلیم. با ولایت پذیری و رابطه با اولیای خدا. از طریق رابطه با قرآن كریم. قرآن كتاب توحید است وقتی به درستی با آن رابطه نداریم و وقتی حتی آن را نمی خوانیم مشكل پیدا می كنیم. ایمانمان ضعیف می شود. هجوم فرهنگی دشمن هم كه غوغا كرده.
شیطان و نفس و دشمن هم فراوان داریم. چاره ای جز خودسازی نیست. خودسازی یعنی خود را از هر چه غیر خدایی است خالی كنی و پر از خدا شوی مانند بطری ای كه پر از هوا است و وقتی شما آن را از آب پر می كنید هوای آن خالی و آب جای آن را می گیرد. باید اندیشه و اخلاق و علم و عمل مان توحیدی و پر از خدا شود تا راحت شویم تا انگیزه زندگی داشته باشیم و تا با اشتیاق به سوی خدا برویم و با علاقه نماز بخوانیم.
اگر چیزی به نام خواب وجود نداشت، چه اتفاقی می افتاد!! خواب و استراحت یكی دیگر از نعمت های خداوندی است كه ما از آن غافل هستم. امیدواریم خداوند توفیق شكر گذاری نعمت هایش را به ما عنایت بفرماید. قرآن كریم در مورد شب و استراحت در آن می فرماید: " وَ جَعَلْنَا نَوْمَكمُْ سُبَاتًا * وَ جَعَلْنَا الَّیلَ لِبَاسًا؛ و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم ، و شب را پوششى (براى شما) "
جابر بن عبداللّه انصارى مىگوید: همراه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) عبور مىكردم تا به كنار دو قبر رسیدیم،
آن حضرت فرمود: صاحبان این دو قبر اكنون عذاب مىشوند، عذاب یكى از اینها از این رو است كه در دنیا غیبت مىكرد و عذاب دیگرى از این روست كه از پاشیدن قطرات ادرار به بدنش، پرهیز نداشت.
سپس پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، چوب تازهاى طلبید و آن را دو نیمه كرد و فرمود: هر كدام را در یكى از آن دو قبر فرو كنید، همین كار را انجام دادیم فرمود: تا هنگامى كه این دو چوب تازه و تر هستند، آنها عذاب نمىشوند
عالم برزخ در چند قدمى ما
محمد محمدى اشتهاردى
با كمال تواضع و فروتنی نسبت به جوانی كه به قصد تطهیر باطن كمر همت بسته است، نصائحی چند كه بعضی مجرب است و بعضی از توصیه های سالكان راه است، بیان داشته می شود تا انشاء الله نگارنده را نیز از دعای خیر فراموش نكنید. برای سحرخیزی و صبح زود بیدار شدن می توان از راههای مختلفی كمك گرفت كه به بعضی از آنها اشاره می شود:
1- وضو گرفتن در موقع خواب، اگرچه بهتر است انسان همیشه با وضو باشد. همانطوری كه پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «كسی كه در حال وضو بمیرد پاداش شهید را دارد»(وسائل الشیعه،ج 1/ ص 269)
2- در شب با شكم پر نخوابیدن، و لازمه این كار آن است كه انسان كمتر غذا بخورد و به محض غذا خوردن به بستر نرود. شكم پر انسان را از خداوند دور، و به شیطان نزدیك می كند. امام باقر (ع) می فرماید: «هیچ چیزی مبغوض تر از شكم پر نزد خداوند نیست»( كافی ج 6 ، ص 270)
3- در وقت خواب ذكر خداوند را گفتن، مثل تلاوت سوره فاتحه، حمد، آیه الكرسی، چهار قل، آیه آخر سوره كهف، و دیگر ذكرهائی كه در كتاب مفاتیح الجنان به آنها اشاره شده است.
4- زودتر خوابیدن در شب نیز یكی از عوامل زود بیدار شدن در صبح و سحر خیزی است، و یا اینكه در روز كمی استراحت نموده تا در شب بتوان راحت تر بیدار شد.
5- رو به قبله خوابیدن و سعی بر ترك خوابیدن به رو. امام صادق(ع) می فرماید: «كسی را كه دیدید به صورت روی زمین خوابیده، بیدارش كنید» (من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 318)
6- سعی بر ترك گناه، زیرا گناه كردن و با افراد گنهكار نشست و برخاست نمودن انسان را امور خیر، از جمله نماز شب و سحرخیزی محروم می كند.
امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: « كسی كه مرتكب گناه شود از نماز شب محروم می گردد، و به درستی كه عمل به گناه، اثرش سریعتر است در شخص گنهكار از اثر چاقویی كه در گوشت به جای می ماند»( میزان الحكمه، ج 5 ، ص 422)
7- تفكر و مطالعه در معانی و آثار و فوائد نماز، تا به قلب باورانده شود كه اصل، عبودیت خدا و حفظ معنویت است، و این كه امور دنیوی اگر چه از نعمتهای خداوند متعال است، ولی موقعی برای انسان با ارزش و مفید هستند كه در راه آخرت از آنها استفاده شود.
در پایان شایان ذكر است كه آدمی با مراقبت می تواند به جایی برسد كه واقعا عاشق نماز شود و آن را از ته دل دوست بدارد، به طوری كه قبل از اذان منتظر ارتباط با معشوق باشد و به محض شنیدن اذان، دیگر طاقت و حوصله هیچ كاری را نداشته باشد، همانگونه كه بعضی افراد به شوق رفتن به مسافرت و یا انجام كار مهمی كه در پیش دارند چندین بار در شب بیدار می شود تا ساعت موعود فرا رسد. در نتیجه اگر كسی این موارد را رعایت نماید و توكل بر خداوند نموده و از خود خدا طلب كمك و یاری كند، به طور حتم هر ساعتی كه اراده كند فرشتگان الهی او را بیدار خواهند كرد.
نكته مهم:
* رهرو آن نیست كه گه تند و گه آهسته رود ** رهرو آن است كه آهسته و پیوسته رود *
لذا از كم شروع كنید تا بتوانید مراحل بعدی را نیز انجام دهید. خود را اجبار نكنید كه امشب حتما باید اینقدر اعمال انجام دهم، چرا كه عمل كمی كه همراه با آمادگی و روح معنوی باشد، بهتر از آن عمل بسیاری است كه خالی از اقبال روحی باشد. از خود به اندازه توانتان انتظار داشته باشید.
اگر به تدریج و آرام حركت كنید، هر روز بر توانا یی های شما افزوده می شود. از شكست های گاه و بیگاه ناامید نشوید كه دنیا دار افت و خیز است، و همین شكست ها و پیروزی هاست كه انسان را آزموده و قوی می كند و آمادگی كارهای بزرگ به انسان می دهد. در كتاب احوالات مرحوم آیت الله شاه آبادی (استاد عرفان امام خمینی) آمده است كه ایشان برای توصیه به شب زنده داری و سحرخیزی می فرمود: « اگر برای نافله شب بیدار شدید و دیدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید، بنشینید، حتی چای بخورید. بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می كنید.»
[ر.ك. به كتاب "عارف كامل (احوالات آیت الله شاه آبادی)" از بنیاد علوم و معارف اسلامی ، ص 48]
یكى از نعمتهاى معنوى بهشت، نعمت سلام است كه هنگام ورود به بهشت و بعد از آن، از بهشتیان پذیرایى مىكنند:
الف - سلام خداوند بر فرشتگان؛ «سلام قولاً من ربّ رحیم». (1)
ب - سلام فرشتگان بر بهشتیان به هنگام ورود؛ «یقولون سلام علیكم أدخلوا الجنّة بما كنتم تعملون». (2)
ج - سلام فرشتگان بر بهشتیان بعد از ورود؛ «و الملائكة یدخلون علیهم من كلّ باب سلام علیكم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار». (3)
د - سلام بهشتیان بر یكدیگر؛ «الاّ قیلاً سلاماً سلاماً».(4)
------------------------------------
پی نوشت ها:
1- یس/58
2- نحل/32
3- رعد/24
4- واقعه/26
------------------------------------
منبع:هزارو یک نکته از قرآن، قرائتی