به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حکایت سیّد احمد رشتى و تشرّفش خدمت امام زمان علیه السلام از حکایات معروف و مورد اطمینان علماء مىباشد ، و مرحوم شیخ عبّاس قمى قدس سره نیز آن را در مفاتیح الجنان نقل نموده ، و ما در اینجا این تشرّف را از کتاب عبقرىّ الحسان آورده ایم که در آنجا بعد از ذکر تعداد زیادى از راویان موثّق این حکایت را از قول خود سیّد احمد رشتى به این صورت بیان مىکند:...
دهم محرم سال 61 هجری، حادثه عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیهالسلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمهتمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد...
نقش آمار در ارایه سیماى روشن از هر موضوع و حادثه، غیر قابل انکار است، ولی در حادثه کربلا و مسایل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمىتوان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتّفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاىبسیارى با هم دارد، در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مىسازد...
به منظور معرفی و شناساندن بیشتر شهدای محراب به مناسبت دهه "محرمالحرام" سعی در رفع شبهات مربوط به ترتیببندی نام کسانی که پس از امام اول شیعیان "علیبنابیطالب" تاج زرین شهادت را در فواصل زمانی مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل رشادتها و مجاهدتهای فراوان در راه اسلام و انقلاب بر سر نهادهاند، داشته، گزارشی را با محتوای ذیل تهیه کرده است...
حمید رضا بی تقصیر:این پنج شنبه مصادف شده با سوم محرم الحرام و کشکول این هفته ما نیز حال و هوایی محرمی گرفته به همراه مطالبی دیگر یک دانه تسبیح از تربت کربلا
شیخ طوسى قدس الله سره نقل فرموده که : حسین بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت :در مسجد جامع مدینه نماز مى خواندم مردان غریبى را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت مى کردند.یکى به دیگرى مى گفت : هیچ مى دانى که بر من چه واقع شده ، گفت : نه ! گفت : مرا مرض داخلى بود که هیچ دکترى نتوانست آن مرض را تشخیص بدهد تا دیگر نا امید شدم .روزى پیرزنى بنام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت اگر من تورا مداوا کنم چه مى گویى ؟ گفتم ! به غیر از این آرزویى ندارم . به خانه خود رفته و پیاله اى از آب پر کرده و آورد و گفت : این را بخور تا شفا یابى من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم ، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیّه گذشت و مطلقا اثرى از آن مرض در من نبود . روزى همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اى سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادى و مرا خوب کردى ! و از آن روز تا به حال دردى احساس نمى کنم و آن مرض برطرف گردید . گفت : یک دانه از تسبیحى که در دست دارم پرسیدم ، که این چه تسبیحى بود، گفت : تسبیح از تربت کربلا بوده است که یک دانه از این تسبیح در آب کرده به تو دادم . من به او پرخاش کردم و گفتم : اى رافضه (اى شیعه ) مرا به خاک قبر حسین مداوا کرده بودى ، دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت ، و الحال به آن مرض گرفتار و هیچ طبیبى آن را علاج نمى تواند بکند، و من بر خود ایمن نیستم و نمى دانم که حال من چه خواهد شد. در این سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمى دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسیده است ...
خبر مخالفت امام حسين(ع) با حكومت يزيد و امتناع آن حضرت(ع) از بيعت با وي به سرعت در ميان خواص مدينه انتشار يافت. در پي آن جمعي از خاندان و نزديكان امام حسين(ع) در اثر علاقه به وجود حضرت و از سر مصلحتانديشي امام(ع) را توصيه به سازش و كنار آمدن با دستگاه يزيد نمودند.
محمد حنفيه يكي از برادران امام حسين(ع) نيز به دنبال اطلاع از موضع امام(ع) به سويش ميشتابد و به نقل از تاريخ طبري به امام حسين(ع) چنين ميگويد: برادر! تو محبوبترين و عزيزترين مردم هستي و من آنچه را كه خير و صلاح تشخيص ميدهم، با تو ميگويم...
مسلم بن عوسجه بن سعد بن ثعلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه ابو جحل الاسدی السّعدی اهل کوفه و از بزرگان شهر و از طایفه بنی سعد بود...
از جمله این روایات فرموده امام رضا علیه السلام است که می فرمایند:اگر گریه کنی بر حسین علیه السلام تا آب دیده تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره ترا بیامرزد خواه اندک باشد یابسیار.
آن حضرت در ادامه می فرمایند:اگر خواهی که مثل ثواب شهدای کربلا را داشته باشی پس هرگاه که مصیبت آن حضرت را یادکنی بگو:
یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما
یعنی ای کاش من بودم با ایشان و رستگاری عظیمی می یافتم
منتهی الامال باب پنجم
مردم کوفه؛ سخن از کسانی است که در تاریخ مترادف با بی وفایی هستند؛ الکوفی لا یوفی. در این گفتوگو با دکتر محمدحسین رجبیدوانی به مرام اهل کوفه میپردازیم.
این شهر که بزرگترین شهر از بلاد عراق عرب بود از نظر ژئوپلتیکی و طبقات اجتماعی چگونه سرزمینی بود که بهترین انسانها را در خاک و خون کشید.
از نظر جغرافیایی، کربلا و کوفه در ابتدای واقعه کربلا در چه وضعیتی بودند؟
ابتدا از کربلا بگویم؛ تا قبل از ورود حضرت اباعبدا... الحسین(ع)، کربلا هیچگاه چه به عنوان یک منطقه مسکونی و دارای بافت جمعیتی و چه از نظر جغرافیایی و سیاسی در منطقه عراق مهم شناخته نمی شد. در جغرافیای تاریخی عراق این منطقه با همین نام وجود داشت؛ اما خالی از سکنه بود. هنگام حضور امام حسین(ع) در کربلا اقوام و قبایلی مانند بنیاسد، قازریه و افرادی دیگر بهصورت متفرق در کربلا زندگی میکردند.