... «كلمه الذين كفروا السفلي و كلمه الله هي العليا» توبه/40 انشاءالله.
1: برخورد با كفار و نيك رفتاري با يكديگر
از جمله اصول بنيادين و راهگشاي فرهنگي اسلام اين است كه مسلمين همواره بايد دشمن شناس بوده و نيروهاي خودي را از غيرخودي بازشناسند تا با خودي ها در تعامل و با غير آنها در تقابل باشند. خداوند از اين اصل اساسي چنين ياد مي كند: «محمد رسول الله و الذين معه أشداء علي الكفار رحماء بينهم» فتح/92 پيامبر خداست، و كساني كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان.)
اين آيه به خوبي بيانگر اين واقعيت است كه اسلام نمي تواند تحت هر شرايطي با كساني كه قصد نابودي آن را دارند كنار آمده و با آنان نيك رفتاري نمايد بلكه اين رفتار نيكو، زماني معنا مي يابد كه دشمنان دين براي ريشه كن كردن اسلام توطئه اي نداشته باشند. لذا است كه مسلمانان نسبت به براندازان، موضعي واحد يعني مبارزه و برخورد دارند كه ضامن صيانت از دين خواهد بود.
2: عدم توجه به خواسته هاي نامشروع دشمنان
يكي از مصائبي كه همواره و در طول تاريخ، متوجه مسلمانان بوده است اين كه دشمنان اسلام در تلاش براي چهره پوشي از خويش بوده اند به اين معنا كه خواسته اند اين گونه به مسلمانان وانمود و القاء كنند كه خيرخواه آنان هستند و در پي خوشبختي و سعادت آنان بوده و قصد دشمني ندارند. اين در حالي است كه در هيچ كجاي تاريخ نمي توان اين خيرخواهي را يافت نمود. بلكه تنها چيزي كه در تاريخ مكتوب و غيرمكتوب بشر از آنان به يادگار مانده، چيزي جز خباثت و شرارت نبوده است.
از اين رو خداوند سبحان اين خطر را به پيامبر گوشزد كرده و مي فرمايد: «و لن ترضي عنك اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم قل ان هدي الله هوالهدي و لئن اتبعت اهواءهم بعدالذي جاءك من العلم مالك من الله من ولي و لانصير» (بقره/021 يهوديان و نصرانيان از تو خشنود نمي شوند، تا به آيينشان گردن نهي. بگو (اي پيامبر): هدايت، هدايتي است كه از جانب خدا باشد. اگر از آن پس كه خدا تو را آگاه كرده است از خواسته آنها پيروي كني، هيچ ياور و مددكاري از جانب او نخواهي داشت.
بنابراين، جوامع اسلامي بايد همواره به آنچه در اين آيه آمده است توجه داشته باشند تا در مقابل زياده خواهي ها و بدانديشي هاي فرهنگي بدانديشان، مقاومت كرده و در پي برآورده سازي خواسته هاي نامشروع آنان نباشند چرا كه اينان به چيزي كمتر از تهي سازي فرهنگي مسلمين رضايت نخواهند داد.
3: شروع از خويشتن
از دير زمان موضوع فرافكني مسائل و مشكلات فردي و جمعي، از جمله مسائلي بوده است كه در ميان مسلمين رايج بوده و كمتر كسي به بازيابي اشكالات و مشكلات خويش توجه كرده است در حالي كه يكي از مسائل مهمي كه خداوند صريحاً در ابتداي رسالت نبي مكرم اسلام(ص) به آن حضرت يادآوري مي نمايد همان توجه به خويش و خويشاوندان نزديك ايشان مي باشد: «و انذر عشيرتك الاقربين» شعراء/412 خويشاوندان نزديكت را بترسان.
از اين اصل مهم مي توان استفاده نمود كه اولا در مسائل فرهنگي بايد از خانواده و خويشان شروع كرد و ثانياً مراكز و متوليان فرهنگي در گام اول بايد مشكلات فرهنگي خويش را حل كرده تا در گام بعدي بتوانند به رفع مشكلات جامعه اقدام نمايند.
4: تحول آفريني
تحول و ايجاد تغيير در هر امري، از جمله ويژگي هاي ذاتي انسان بوده و هست بگونه اي كه دنياي امروز سرشار از اين مهم مي باشد و بي شك بايد اذعان كرد كه اگر اين خواسته فطري نبود چنين اتفاقاتي رخ نمي نمود.
خداوند طي اصلي كلي و اساسي به امت اسلامي اين را يادآور گرديده است كه اگر بخواهيد هر اتفاق مباركي در زندگي فردي و جمعي شما رخ نمايد بايد خودتان پيش گام شده و اقدام به تحول آفريني نماييد وگرنه هيچ اتفاق مثبتي پديدار نخواهد شد: «ان الله لايغير مايقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم» رعد/111. خدا چيزي را كه از آن مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند. يا اين كه: «ليس للانسان الا ماسعي» نجم/93. براي مردم پاداشي جز آنچه خود كرده اند نيست؟
بنابراين اگر ما بخواهيم در مسائل فرهنگي جامعه اتفاقات ميمون و مباركي بيافتد لازم است خود بايد تغييرات را آغاز نماييم و منتظر كسي نباشيم.
5: اجازه نفوذ به دشمن ندادن
يكي از آسيب هايي كه همواره متوجه مسلمانان بوده و هست اين كه دشمنان از راه هاي مختلف از جمله فرهنگ، بر جوامع اسلامي سلطه يافته و آنان را از حقيقت خويش كه همان فرهنگ ناب اسلامي باشد تهي و بر منابع مادي ايشان غالب گشته اند كه نمونه بارز آن را مي توان «اندلس» دانست كه در گذر زمان و با ورود مسيحيت به آن كشور دشمنان اسلام توانستند اين سرزمين اسلامي را به سرزميني به تمام معنا غربي تبديل نمايند.
خداوند در بياني اخطارگونه به مسلمانان، تمام انواع نفوذ دشمنان را بر جوامع اسلامي طرد و نفي كرده و مي فرمايد: «لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا» نساء/141 خداوند هرگز براي كافران به زيان مسلمانان راهي نگشوده است.
از اين رو و در دنياي كنوني كه دنياي تبليغات و اطلاعات است ما نبايد به دشمن اجازه راهيابي به درون فرهنگ خويش داده و عرصه را براي تاخت و تاز فرهنگي آنان بگشاييم چراكه در غير اين صورت در برابر خدا و نسل هاي آينده مسئول خواهيم بود.
6: عدم ولايت پذيري از مخالفان
شايد در ابتداي امر، موضوع ولايت پذيري تنها به حوزه مسائل سياسي محدود گردد و ذهن مخاطب، به اين سمت و سو هدايت شود ولي نبايد از خاطر دور داشت كه چنين تفسيري از قرآن، بسيار سطحي و غيرقابل پذيرش است لذا يكي از مصاديق ولايت پذيري را بايد در حوزه مسائل فرهنگي جست وجو نمود كه برخي در اين جهت نيز ولايت ديگران را بر ولايت خودي ها (مؤمنين) ترجيح داده و آنان را اطاعت مي كنند. به عنوان مثال اين كه اگر نظام آموزشي يك كشور اسلامي برگرفته از يك نظام آموزشي غيرديني باشد يا اين كه برخي كتب مورد استفاده، ترجمه بوده و بعضاً مواد درسي، در عناد و تضاد با آموزه هاي ديني تدريس شود و يا اين كه الگوهاي مد پذيري ما پوشش و منش ديگران باشد؛ مصداق ولايت پذيري از ديگران در حوزه فرهنگ قلمداد مي شود.
خداوند براي رفع اين نوع از ولايت پذيري در ميان مسلمانان، مي فرمايد: «يا أيها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصاري أولياء بعضهم أولياء بعض و من يتولهم منكم فانه منهم ان الله لا يهدي القوم الظالمين» مائده/15. اي كساني كه ايمان آورده ايد، يهود و نصارا را به دوستي برمگزينيد. هر كس از شما كه ايشان را به دوستي انتخاب كند در زمره آنهاست و خدا ستمكاران را هدايت نمي كند.
در اين آيه به صراحت، پذيرش ولايت يهود و نصاري و... از جمله مصاديق ظلم دانسته شده كه روا نيست جوامع اسلامي به آن گرفتار آينده و هزينه هاي گزافي بپردازند.
7: دوري از سخت گيري بي منطق
موضوع سخت گيري هاي بي منطق و بي مورد هم از موضوعاتي است كه گاه سدي بر راه توسعه انديشه ها و آموزه هاي ديني اديان الهي بوده است از سوي برخي متدينان و يا دين آشنايان اعمال گرديده است. هرچند كه بي شك در همه امور (اعم از ديني و غيرديني)، رعايت خطوط قرمز و به تعبيري رعايت حريم ها، لازم و ضروري است ولي اين به معناي سخت گيري لجام گسيخته نخواهد بود.
دين اسلام كه در آسان سازي و آسان گيري در امور، بي همتا است، در مسائل مختلف از جمله مسائل فرهنگي بر اين اصل كه نبايد جامعه را در تنگنا قرار داده و بر آنان سخت گرفت تأكيد مي نمايد: «ما جعل عليكم في الدين من حرج» (حج/87) و برايتان در دين هيچ تنگنايي پديد نياورد. لذا است كه ما براي پيشبرد اهداف فرهنگي خويش نبايد به برخي مسائل دست و پاگيري متوسل شويم كه نه با دين و نه با منطق سازگار نمي باشد.
8: حفظ يكپارچگي فرهنگي
تمام جوامع بشري براي دست يابي به اهداف مادي و معنوي خويش درپي اين هستند تا در سايه ايجاد و حفظ يكپارچگي در ميان خويش، گام هاي مثبتي در اين راستا بردارند. دين اسلام كه از همان ابتداي ظهور خود، بر يگانگي امت اسلامي در برابر دشمنان اصرار نموده است با توجه به اين اصل و كار ويژه هاي آن توانسته است مردمان مختلف و متفاوت را با يكديگر به يك سمت و سو رهنمون باشد و راه خود را تا به امروز تداوم بخشد.
خداوند متعال در دستوري، با صراحت به مسلمين، وحدت و ائتلاف نظر با يكديگر را يادآور شده و مي فرمايد: «و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا» (آل عمران/301). و همگان دست به ريسمان خدا زنيد و پراكنده مشويد. بدون ترديد اگر جامعه ما بخواهد به سعادت فرهنگي نائل آيد بايد از امور پراكنده در عرصه فرهنگ، كه در مواردي به كم كاري و موازي كاري و يا بي مسئوليتي نيز منجر مي گردد پرهيز نمايد و در يك منظومه منسجم فكري و فرهنگي به انجام مسائل حوزه فرهنگ بپردازد.
9: اعتماد به نفس
اعتماد به نفس كه در حقيقت، موتور محركه تمام امور مي باشد از ديگر اصولي است كه اسلام براي دست يابي مسلمين به جايگاه شايسته خويش در درون و برون از مرزهاي خود، بر آن تأكيد مي نمايد. در واقع بايد توجه داشت كه اگر ما بتوانيم براساس واقعيات، به حس اعتماد به خويشتن برسيم خواهيم توانست در بسياري از مسائل از جمله در توسعه كمي و كيفي فرهنگ اسلامي موفقيت هاي لازم را كسب نماييم. خداوند در راستاي ايجاد و تعميق اعتماد به نفس، در قرآن چنين مي فرمايد: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون ان كنتم مؤمنين» (آل عمران/931). سستي مكنيد و اندوهيگن مباشيد، زيرا اگر ايمان آورده باشيد شما برتر خواهيد بود.
تحقيقاً بايد گفت يكي از مسائلي كه دشمنان درپي آن بوده اند اين است كه بگويند شما در هيچ عرصه اي از جمله فرهنگ نمي توانيد مؤثر باشيد و نيازمند فرد و يا افرادي هستيد تا به هدايت شما اقدام نمايند. با تأسف هرچه تمام تر بايد امروز به تحقق اين نيت شوم در ميان مسلمين اعتراف نمود چراكه موضوع «تهاجم فرهنگي» درپي اين ماجراجويي بوده و همچنان به مرزهاي فرهنگي جهان اسلام تجاوز مي نمايد، درحالي كه اگر ما به آموزه هاي خويش توجه مي نموديم ديگر گرفتار اين گرداب فرهنگي نمي شديم.
01: شدت برخورد با بيگانگان
عصر كنوني كه عصر رسانه ها و ارتباطات جمعي است، در بسياري از مسائل از جمله مسائل فرهنگي جنگ و نبردي به معناي واقعي كلمه برقرار مي باشد. مبارزه و نبرد در حوزه مسائل فرهنگي از خطرناك ترين نبردها است.
خداوند در بياني به پيامبر چنين مي فرمايد: «يا أيها النبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم» (تحريم/9) اي پيامبر، با كفار و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير. و يا در جاي ديگر خطاب به مؤمنين مي فرمايد: «يا أيها الذين آمنوا قاتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظه» (توبه/321)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، با كافراني كه نزديك شمايند جنگ كنيد تا در شما شدت و درشتي يابند.
از اين دو آيه چنين استفاده مي شود كه امت اسلامي در قبال متهاجمان فرهنگي در هر عصر و مصري كه باشند نبايد بامسامحه و بي توجهي برخورد كنند بلكه بايد در عرصه مسائل فرهنگي نيز همچون صحنه مبارزات سخت نظامي، با دشمن با شدت و سرسختي هر چه تمام تر برخورد كرده تا اين كه دشمن احساس كند كه نمي توان به اين حوزه حساس تعرض نمود.
11: رهبري فرهنگي جهان
از مهم ترين اصول فرهنگي ما اين است كه ما بايد در دراز مدت بتوانيم رهبري ديگران را از جمله در حوزه مسائل فرهنگي برعهده بگيريم. در قرآن در اين راستا چنين مي خوانيم: «والذين يقولون... و اجعلنا للمتقين اماماً» فرقان/47 و آنان (مؤمنين) كه مي گويند: اي پروردگار ما... و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان.
از اين آيه بخوبي مي توان برداشت كرد كه هدف عالي و غايي مسلمين در فرهنگ بايد اين باشد كه براي ديگران الگو و به تعبيري رهبر باشند تا آنان را به حقيقت انسانيت رهنمودن گردند.
21: تعامل با ديگران
يكي از موضوعاتي كه در باب فرهنگ مورد توجه است اين كه ما اصولا چه رويكردي بايد در قبال ديگر فرهنگ ها داشته باشيم؟ آيا با آنان به تعامل و همكاري بپردازيم يا اين كه به تقابل و تخريب مبادرت نماييم؟ منطق قرآن اساساً بر اين است كه ما مي توانيم بر مسائل مشترك و مورد اتفاق، با ديگر فرهنگ ها در تعامل باشيم نه اين كه با آنان بطور مطلق مبارزه كنيم.
خداوند به پيامبر اسلام(ص) نسبت به ديگر اديان چنين مي فرمايد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله» آل عمران/46 (اي پيامبر) بگو: اي اهل كتاب، بياييد از آن كلمه اي كه پذيرفته ما و شماست پيروي كنيم: آنكه جز خداي را نپرستيم و هيچ چيز را شريك او نسازيم و بعضي از ما بعضي ديگر را سواي خدا به پرسش نگيرد.
از اين آيه به درستي روشن مي شود كه ما همواره بايد بر مشتركات توحيدي و انساني در تمام فرهنگ ها تكيه كرده و به گسترش آن اقدام و با يكديگر در تفاهم و تضارب فكري باشيم نه اين كه كاملا از همديگر روي برتافته و اقدام به امور ناصواب نماييم.
بي شك اين امر در درون جهان اسلام، معناي خاص و ويژه اي مي يابد چرا كه وقتي اسلام با ديگران مي تواند روابط فرهنگي داشته باشد تحقيقا بايد گفت مسلمانان در اين جهت بهتر خواهند توانست به ايجاد و تداوم اين رابطه اقدام نمايند و هر روز بر عزت و شوكت خويش (در برابر دشمنان مشترك)، بيافزايند تا اين كه برخي از گروهك هاي بي منطق، در درون مسلمين اقدام به تفرقه افكني هاي نابجا و در تضاد با آموزه هاي ديني در ميان مسلمانان مبادرت نكرده و هر روز بر طبل دوري از يكديگر نكوبند