به عبارت ديگر آهنگ و ميزان گرايش به سمت نيكيها و بديها را كمتر يا افزونتر مىسازد و در نتيجه كسى كه با وجود چنين عواملى راه درست را در پيش گيرد از پاداش افزونترى بهرهمند خواهد شد زيرا با دشوارى و تلاش بيشترى اين راه را پيموده است. با توجه به آيه 27 سوره آل عمران كه مىفرمايد : «تخرج الحى من الميت و تخرج الميت من الحى ؛ خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مىسازد» مىتوان گفت كه وراثت آزادى را از انسان نمىگيرد زيرا چه بسا انسانهاى زنده دل كه از انسانهاى مرده دل پديد آيند و برعكس (تفسير نمونه ذيل آيه) اما اين كه گفتيد پدرتان ربا ميگيرد اين مسا له دو صورت دارد صورت اول آنكه شما يقين نداريد به اينكه آنچه از وسايل و امكانات كه استفاده مىكنيد از حرام گرفته باشد فقط احتمال مىدهيد كه شايد اين اموال پدر حرام باشد در اين صورت شما مىتوانيد از امكانات استفاده كنيد و بر شما حلال است و هيچ مشكل شرعى ندارد و چون شما به حكم شرعى مجاز به استفاده از آنها هستيد انشا الله گرفتار آثار سو نيز نخواهيد شد. صورت دوم اينكه شما يقين داشته باشيد كه دقيقا همان مال خاصى كه شما از آن استفاده مىكنيد مورد ربا است. در اين صورت بايد احتياط كرد و مصرف نكنيد البته به چنين يقينى رسيدن كار مشكلى است و بر شما هم لازم و واجب نيست تحقيق كنيد كه آيا اين مورد مورد ربا مىباشد يا خير بنابر اين در اين مسا له خيلى نگران نباشيد. در هر صورت اگر يقين به مخلوط به حرام بودن مال باشد، اگر صاحب آن را نمىشناسيد به مقدار مال حرام كه مخلوط شده «رد مظالم» به فقير بدهيد و خمس مقدارى را كه مصرف مىكنيد نيز بپردازيد.
در اين سؤال، دو مسأله با يكديگر خلط شده و بايد جدا از يكديگر بررسى شود: 1- چگونگى تأثيرات منفى لقمه حرام، 2- رابطه اين تأثيرگذارى با مسأله عدالت. 1- لقمه حرام چگونه اثر مىگذارد، با آن كه غذاى حلال و حرام خاصيت يكسان دارد؟ يكسان بودن اثر غذاى حلال و حرام در بعد مادى و فيزيكى است؛ مثلاً يك عدد پرتقال يكصد گرمى، داراى مقدار واحد معينى ويتامين «ث» مىباشد؛ چه از راه حلال به دست آمده باشد و چه از راه حرام. اما آيا آثار خوراكىها منحصر به آثار فيزيولوژيك و مادى است يا آثار ديگرى نيز دارد؟ آنچه علوم طبيعى به انسان مىآموزد، چيزى جز خواص طبيعى اشيا نيست؛ ولى آيا حقايق هستى تنها همين امور مادى هستند كه در چنبره دانش تجربى(Science) قرار مىگيرد، يا حقايق برترى نيز وجود دارد كه در تور دانش محدود بشر نمىافتد و از طريق فراعلمى و به كمك وحى به دست مىآيد؟ حقيقت آن است كه مسائل حقوقى و ارزشى همراه با امور مادى و فيزيكى بر انسان تأثير گذارند. اما اثر مستقيم آنها در دستگاه هاضمه يا سيستم گردش خون و جهاز تنفسى نيست؛ بلكه تأثيرگذارى آنها بر نفس و جان آدمى و بر حقيقت هستى او است. بنابراين يكسانى اثر مال حلال و حرام در بدن انسان، مساوى با يكسانى اثر آن در روح و نهاد آدمى نيست و نبايد بين اين دو خلط كرد. اين حقيقتى است كه هيچ يك از دانشهاى بشرى توان درك آن را ندارد و كشف اين راز از خدمات ارزندهاى است كه انبيا و اولياى الهى به بشريت نموده و آنان را از تأثيرات مسائل ارزشى و حقوقى بر نفس و جانشان خبر دادهاند. در سخنان حضرت ابا عبداللَّه(ع) در روز عاشورا خطاب به سپاهيان دشمن نيز اين دقيقه آمده است كه «شكمهاى شما از حرام پر شده است، لاجرم سخن حق را شنوا نيستيد». 2- اما اين كه چرا كار كسى بر ديگرى اثر مىگذارد بايد گفت: اين مسأله اختصاص به امور معنوى و روحانى ندارد، در مسائل مادى و فيزيكى نيز همينطور است؛ مثلاً كسى كه زهر كشنده را با علم و از روى عمد مىنوشد جان مىسپرد و اگر آن را به فرد ناآگاهى هم بخوراند همين نتيجه را خواهد داد، در حالى كه او گناهى مرتكب نشده است. سرّ مسأله آن است كه نظام هستى نظام علت و معلول است و تأثيرات على امورى ضرورى و تخلفناپذير است؛ ليكن هر كسى مسؤول كارهايى است كه با اختيار خود انجام داده و در محاسبه اعمال نيز خداوند حسنات و سيئات را براساس نعمات و شرايط و موقعيتهايى كه فرد در آن قرار داشته مىسنجد. بنابراين در مواردى كه شخص بىتقصير بوده و چيزى بر او تحميل شده است، مسؤول نيست. البته اين به معناى آن نيست كه هر كس در شرايط ناگوارى قرار گرفت، درباره اعمالش هيچ مسؤوليتى ندارد، زيرا در مقابل همه آن شرايط نادرست عقل و فطرت و اراده و قدرت تشخيص و انتخاب نيز وجود دارد؛ ليكن تفاوتهايى هست و اين تفاوتها در حساب عدل الهى مورد توجه قرار خواهد گرفت. از طرف ديگر يك تفاوت اساسى بين تأثيرگذارى كار ديگران بر شخص بين امور مادى و معنوى هست. در مسائل مادى مانند تأثير خوردن يا خوراندن زهر كشنده هيچ فرقى بين انجام كار به دست خود يا ديگرى و يا آگاهانه و ناآگاهانه و اختيارى و غيراختيارى بودن نيست. اما در مسائل معنوى اين امور نقش بالايى دارد؛ مثلاً كسى كه مال حرام را با علم و از روى عمد و بدون اضطرار مىخورد، در نفس او حالت تجرى در برابر خداوند رشد مىكند و تداوم آن دل را سياه و قلب را گرفتار بيمارى طغيان و سركشى مىكند. اما كسى كه ناآگاهانه چنين كرده است، اثر بسيار كمترى مىپذيرد و اثر عمده مال حرام در مورد شخص آگاه و عامد بالاختيار است.
جهان آفرينش، جهان تأثير و تأثر است و به ويژه پديده ها ازعلل حقيقي و اعدادي خود تأثير مي پذيرند. پدر و مادر نيز از علل اعدادي و شرايط پيدايش فرزندان هستند كه بدين دليل رفتار آنها در پيش از تولد كودك و انعقاد نطفه و در حين آن و در دوران بارداري و تولد و پس از آن بر كودك تأثير دارد. تأثير مال حرام در روحيات فرزند به دليل همين نظام تأثير و تأثري عالم و دنياي مادي است. زيرا لقمه حرام نطفه را فاسد و همچنين شير مادر را تباه مي نمايد. به اين دليل دستور داده شده كه از آن اجتناب شود؛ بنابراين يكي از عوامل انحراف و تباهي احتمالي كودك، پدر و مادر هستند كه در قيامت بايد پاسخگو باشند. البته تأثير لقمه حرام در فرزندان به نحو «اقتضا» است و نه «عليت». اين بدين معنا است که حرام، تنها باعث ايجاد زمينه انحراف و گمراهي در فرزند مي شود و علت اصلي و قطعي آن نيست. انسان موجودي صاحب اراده و توان است. موجودي که قادر است با آگاهي و انتخاب آزادانه اي که خداي متعال به صورت فطري در نهاد او قرار داده است زمينه بازپروري و ساخت شخصيتي خويش را به دست خود فراهم آورد و با تحصيل علم و عمل علت وصول به کمال و سعادت خويش گردد.