پس از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) بنى اميه و آل زياد آن روز را كه روز پيروزى خود مىديدند شاد باش گفته و مبارك دانسته و به ميمنت آن روزه گرفتند. در راستاى اين بدعت روايات بسيارى نيز پيرامون فضيلت روزه آن روز جعل گرديد. از اين رو بيشتر اهل تسنن بدون آنكه انگيزه بنى اميه را داشته باشند تحت تأثير آن روايات ساختگى روزه مىگيرند. به نظر مىرسد اين حركت شگردى تبليغاتى براى تحت پوشش قرار دادن و انحراف اذهان از جنايت بزرگى باشد كه مرتكب گرديدند. از اين رو ائمه اطهار: شيعيان خود را از چنين بدعتى آگاه كرده و حكم واقعى آن را بيان داشتهاند. روايات آن در اصول كافى ج 4 صفحات 145 - 147 ( باب صوم يوم عاشورا ) موجود است. ناگفته نماند روزه در روز عاشورا مكروه است نه آن كه حرام باشد. اما حرمت روزه در روز عيد فطر چه بسا براى جلوگيرى از افراط باشد. زيرا برخى به روزهگيرى عادت مىكنند و برگشت به زندگى عادى را براى خود تضعيف معنويت به شمار مىآورند. در حالى كه اسلام كار و تلاش را از عبادات مىداند وديندارى آميخته با حضور در جامعه را پرارزش دانسته است.