بازخوانی سبک زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) با سوالاتی که دغدغه امروز خیلی هاست.
- چطور با خدا رفاقت می کرد؟
انواع و اقسام مکاتب انحرافی و التقای و من درآوردی این روزها دارند کم کم خدا را از زندگی انسان می گیرند. اینها می گویند آدم بدون خدا می تواند شاد باشد، زندگی خوبی داشته باشد و اصلا دین و رابطه با خدا، آزادی دلخواه را از آدم می گیرد. اتفاقاً امیرالمؤمنین (ع)هم معتقد به آزادی انسان است و می فرماید: «ای انسان! بنده دیگری مباش چرا که خداوند تو را آزاد آفرید». اما در نظر ایشان انسان آزاد، مسئول است. اساساً آزادی، مسئولیت می آورد. خدا به انسان حق انتخاب داده و او در برابر انتخاب هایش مسئول است. انسان می تواند چهار نوع رابطه با خدا داشته باشد: رابطه خالق و مخلوق، رابطه عاشق و معشوق (خداوند در مقام معشوق)، رابطه جانشینی (انسان به عنوان خلیفه خدا در زمین)و رابطه همکاری (انسان به عنوان همکار خدا).
امیرالمؤمنین (ع) در جای جای نهج البلاغه به صراحت به بندگی خود نسبت به خداوند اشاره کرده است، در حالی که افتخارش این است که بنده خدا باشد. بعضی از جوانان فکر می کنند بندگی خدا، از شأن انسانی شان کاسته و آزادی و استقلال آنان را سلب می کند اما از قضا، شأن انسانی انسان با ابراز بندگی در مقابل خداوند است که حفظ می شود چرا که چنین انسانی، فقط بنده یکی (خدا) خواهد بود. اما امتناع انسان از بندگی خدا، او را به بندگی در مقابل خیلی ها و خیلی چیزها خواهد کشاند واقعیت این است که دنیای امروز ایجاب می کند که ما به سوی خدا روی بیاوریم. ما در این دنیا بدون خدا متزلزل خواهیم بود. بنابر فرمایش امیرالمؤمنین (ع) انسانی که خود را به خدا منسوب کند، تکیه گاه پیدا می کند. انسان بی خدا، بی تکیه گاه است. چنین انسانی که رها شده و بی پشتوانه است، برای رسیدن به لذت های دنیوی دست به هر کاری خواهد زد اما از آن جا که اهل تفکر نیست، برای دستیابی به لذت، جسم و روح خود را تباه می کند و عاقبت هم لذت و آرامش واقعی را درک نخواهد کرد.
به عنوان یک مدیر ارشد چطور هوای بیت المال را داشت؟
بعضی ها تا حکم مدیریت می گیرند و پشت میز می نشینند، دیگر نایاب می شوند. هر وقت سراغشان را می گیری، با درهای بسته اتاقشان مواجه می شوی و منشی شان که می گوید: «آقای مدیر جلسه دارند». آخر کار هم نه پیشرفتی درکار هست و نه گرهی از کار مردم باز می شود؛ فقط جیب هایی می ماند که روز به روز پرتر می شوند. اما از نظر امیرالمؤمنین(ع) که عاشق خداست، انسان های دیگر همه نشانه های خدا هستند. خب، یک عاشق با نشانه های معشوق چگونه رفتار می کند؟ جز به نیکی و محبت؟
امام علی(ع) در نامه 53 خود به مالک اشتر می نویسد: «ای مالک! بال های فروتنی ات را زیر پای مردم پهن کن و محبت خود را نثار آنان نما». این نگاه درباره عموم مردم صادق است. نگاه حضرت به زیردستان خود بر اساس این دیدگاه، نگاهی انسانی است. اما در همین رابطه، در بخش دیگری از نامه خود می نویسد: «از دو حال خارج نیست؛ مردم یا خواهران و برادران دینی تو هستند و یا هم نظیران تو در آفرینش. پس بر آنان درنده خویی نکن.» این همان بخش مغفول مانده شخصیت امیرالمؤمنین(ع) است. از قانون مداری و عدالت محوری امام می گوییم اما فراموش می کنیم که ایشان در جای خود، بسیار اهل بخشش و مدارا بوده اند. همه فقط همین قسمت را می گویند که عقیل آمد و کمک خواست و امیرالمؤمنین(ع) به او چیزی نداد و آهن گداخته هم کف دستش گذاشت!
نویسنده: مهدیه شریفی