سخاوت، عفو و گذشت، احسان و دستگیری بینوایان نمودهایی از اخلاق كریمانه ای است كه در جای جای قرآن می توان آنها را جست و امام حسین، شاگرد مكتب قرآن تجسم عینی این صفات و اوصاف دیگر قرآنی است و ما در این جا به عنوان نمونه به ذكر پاره ای از آن ها می پردازیم.
الف) گذشت
«ولا تستوی الحسنه و لاالسیئه ادفع بالتی هی احسن؛ (24) و نیكی با بدی یكسان نیست ]بدی را[ به آنچه بهتر است دفع كن.»
«عصام بن المصطلق» گوید: وارد مدینه شدم، حسین بن علی(ع) را مشاهده كردم و خوش نامی و مقام و منزلتش مرا به شگفت آورد به گونه ای كه حسدی كه در سینه نسبت به پدرش داشتم مرا به شدت برانگیخت به او گفتم: تو پسر ابوتراب هستی؟ ایشان فرمود: آری. شروع كردم به شتم و سب او و پدرش. حسین(ع) نگاهی رئوفانه به من كرد و فرمود: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم¤ خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین.»
آنگاه فرمود: آرام باش و برای من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن اگر از ما یاری می خواستی ما تو را كمك می كردیم و اگر طالب حمایت بودی، تو را پشتیبانی می نمودیم و اگر هدایت و ارشاد طلب می كردی تو را رهنمون می شدیم... عصام می گوید آثار ندامت و پشیمانی در چهره ام نمایان شد. آنگاه امام فرمود: سرزنشی بر تو نیست خداوند تو را می بخشاید كه مهربان ترین مهربانان است. آیا تو اهل شامی؟ گفتم: بلی، گفت: خداوند ما و تو را زنده نگه دارد، هر حاجت و نیازی داشتی با ما در میان بگذار، امیدوارم كه به خواست خدا هرچه می خواهی به بهترین وجهی آن را بیابی. عصام گوید: زمین با تمام وسعتش بر من تنگ شد. دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. در همان لحظه ناگهان فكر كردم كه در سرتاسر زمین محبوبتر از او و پدرش نزد من هیچ كس وجود ندارد.»(25)
ب) تواضع و فروتنی
قرآن كریم از یك سو به نكوهش تكبر می پردازد: «و لا تمش فی الارض مرحا؛ (26) در روی زمین با تكبر راه مرو»؛ «فبئس مثوی المتكبرین؛ (27) بد جایگاهی است جایگاه متكبران» و از سوی دیگر لزوم تواضع را گوشزد می كند «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا؛ (28) بندگان خدای رحمان كسانی اند كه در روی زمین به نرمی ]و بدون تكبر[ گام برمی دارند»؛ و «اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنین»(29)
امام حسین(ع) نیز صاحب این سیره ارزشمند قرآنی بود. «مسعده» گوید: گذر امام حسین(ع) به فقیرانی افتاد كه گلیم خود را پهن كرده و خود را بر آن افكنده بودند (و غذا می خوردند) وقتی حضرت را دیدند او را دعوت نمودند، حضرت (ع) به زانو نشست و با آنان هم خوراك شد. سپس این آیه فوق را تلاوت نمود آن گاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت (ع) به منزل او آمدند. حضرت(ع) به كنیز خود فرمود: «آنچه را ذخیره می كردی بیرون بیاور.»(30)
ج) سخاوت
«یحبون من هاجر الیهم ولا یجدون فی صدورهم حاجه مما اوتوا و یؤثرون علی أنفسهم و لو كان بهم خصاصه ...؛(13) ]انصار[... هر كس را كه به سوی آنان كوچ كرد. دوست دارند و نسبت به آن چه به ایشان داده شده در دل هایشان حسد نمی یابند، هر چند در خودشان احتیاجی، ]مبرم[باشد.»
«و یطعمون الطعام علی حبه مسكینا و یتیما و أسیرا¤ انما نطعمكم لوجه الله لا نرید منكم جزاء و لا شكورا؛(23) و غذای (خود) را با این كه به آن، علاقه (و نیاز) دارند به مسكین و یتیم و اسیر می دهند (و می گویند) ما شما را به خاطر خدا اطعام می كنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.
امام حسین(ع) اسوه سخاوت بود. روایت شده كه «ابوهشام قناد» از بصره برای حسین(ع) كالا می آورد و آن حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم می بخشید.(33)
«ابن عساكر» روایت كرده است: گدایی، میان كوچه های مدینه قدم برمی داشت و گدایی می كرد تا به در خانه حسین(ع) رسید در را كوبید و این چنین سرود «ناامید برمی گردد امروز آن كسی كه به تو امیدوار باشد و حلقه در خانه تو را حركت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششی و پدرت كشنده فاسقان بود.»
حسین(ع) مشغول نماز بود. نماز را به زودی به جای آورد و بیرون آمد و در سیمای اعرابی اثر تنگدستی را مشاهده كرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد (لبیك یابن رسول الله) فرمود: از پول مخارج ما چه قدر مانده است. عرض كرد دویست درهم كه فرمودی در بین اهل بیت تقسیم كنم. فرمود: آن را بیاور، كسی آمده كه از آن ها به این پول سزاوارتر است... اعرابی پول ها را گرفت و رفت درحالی كه می گفت: «الله اعلم حیث یجعل رسالته؛(43) خداوند داناتر است به اینكه رسالت خویش را نزد چه كسی قرار دهد.
د) احسان
أنس می گوید: من به آن حضرت عرض كردم: این كنیز با چند شاخه ریحان كه اهمیتی ندارد به شما تحیت گفت، حال شما او را آزاد می كنید؟ حضرت فرمود: حق تعالی ما را چنین تربیت كرده و فرموده است:
«و اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها أو ردوها؛ (53) و چون به شما درود گفته شد شما به ]صورتی[ بهتر از آن درود گویید یا همان را ]در پاسخ[ برگردانید.