در انتظار طلعت صبح وصال تو *** دل می تپد به شوق طلوع جمال تو
با غفلتی که هست همیشه ز سوی ما *** اصلا نکرده ایم مراعات حال تو
اینجا کسی به یاد شما دل نمی دهد *** هستیم بی خیال و همیشه وبال تو
کمتر دلی برای شما تنگ می شود *** بی مهری است باعث رنج و ملال تو
از بس که دل سپرده ایم به نانهای شبهه ای *** از یاد رفته سفره رزق حلال تو
گرچه گناه حاصل این عمر رفته است *** داریم امید دیدن ماه جمال تو بر در نیامده تو
به سائل عطا کنی *** پیدا نشد کسی که بفهمد خصال تو
تو غصه دار کرب و بلا و مدینه ای *** بر قلب ماست درد و غم بی مثال تو
پایان بده به دوری چشم انتظارها *** ما را رسان به غافله نی سوارها