پس من و شما هم نباید آرام باشیم وقتى كه دشمن این قدر قوى است باید دست و پایى جمع كنیم و مواظب باشیم و از صدق دل و نیّت خالص و از روى عجز و نیاز به خدا پناه ببریم ، و الاّ یك وقت مى بینید از جائى سر در آوردید كه خدا و رب و معبود ومطاع و همه چیز و همه كارهِتان شیطان است ، و خودتان هم خبر ندارید، با زبانتان مى گویید: ((یا اللّه )) لكن حالتان حال اطاعت از شیطان است و زیر پرده یا شیطان مى گویید و نمى فهمید.
عالم بزرگوار صاحب منتخب التواریخ مرحوم حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد هاشم خراسانى رضوان اللّه تعالى علیه فرمود: استادم مرحوم سید على حائرى سر درس فرمود: در قریه اى از قراء اصفهان یك نفر مریض به حال احتضار افتاد، از عالم و زاهد روستا خواستند، بر سر بالینش حاضر شود و به او تلقین گوید.
وقتى كه سر بالین محتضر آمد، به او شهادت به وحدانیت خدا را تلقین نمود. و گفت : بگو ((لا اله الاّ اللّه )).
تا محتضر مى گفت : ((لا اله الا اللّه )) (نیست خدائى جز خداى یگانه ).
از گوشه حجره صدایى بلند مى شد كه مى گفت : صدق عبدى (بنده من راست مى گوید).
تا محتضر مى گفت : ((یا اللّه )) از گوشه حجره صدایى مى آمد، لبیك عبدى .
آن عالم متغیر شد و گفت : تو كیستى كه او ((یا اللّه )) مى گوید وتو لَبَیك مى گوئى ؟
گفت : من خداى او هستم و او بنده خالص منست . وسالهاست كه مرا اطاعت مى كند و یك عمر است كه مرا مى پرستد، و اوامر مرا امتثال مى كرده .
آن عالم گفت : مگر تو كیستى ؟
گفت : من شیطان هستم .
آرى حقیقت این است كه رب این شخص شیطان بوده ، لذا او لبیك مى گفته ، یك عمر از صبح تا شب به امر و میل ابلیس این زبانش این چشمش مى چرخیده و این نَفَسِ آخر پرده عقب رفته و ناله واحسرتا در دم مرگ و ساعت جان دادن بلند شده .
اى اهل ایمان سعى كنید دست از ((استعاذه )) برندارید، دشمن را كوچك نشمارید و كار را آسان نپندارید، ((حقیقت استعاذه )) را در وجود خودتان رشد دهید و درست كنید، و بعد از روى اخلاص بگوئید: ((اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم)).
عائذا باللّه من شرّ الرجیم
او بود شیطان و نفس را بُد لئیم
استعانت جو از حى و قدیم
هادى و منجى و رحمن و رحیم
از خدا خواهیم توفیق و ادب
دورى شیطان و نفس و نارِ حمیم
دشمن انسان ابلیس است و نفس
او سگ پنهان و او پست و رجیم
طاعتى نبود آنها را سزا
جز خدا و رب و رحمن و حلیم