امام باقر علیهالسلام مىفرماید : اگر بخواهى خود را امتحان كنى كه در تو خیرى هست ، به قلبت مراجعه كن ، اگر...
از متكبّر در تعجّبم
ابو حمزه ثمالى از حضرت سجّاد علیهالسلام نقل مىكند كه حضرت فرمود : از متكبّر فخر فروش عجب دارم كه دیروز نطفه بود و فردا جیفه است ، عجب از كسى كه در حق خدا شك دارد در حالى كه این همه مخلوقات الهى را مىبیند ، عجب از كسى كه منكر مرگ است ، در حالى كه هر شب و روزى مىمیرد و عجب از كسى كه جهان بعد را منكر است ، در حالى كه جهان فعلى را مىنگرد و عجب از كسى كه براى خانه فنا كار مىكند ، در حالى كه عمل براى خانه بقا را ترك كرده است
عیسى و شخص معجب
امام صادق علیهالسلام فرمود : راه و روش عیسى در تبلیغ دین گردش در شهرها بود ، در یكى از گردشهایش بیرون شد در حالى كه مرد كوتاه قدى از یارانش به همراهش بود . چون عیسى به دریا رسید ، از روى یقین نام خدا را برد و روى آب به راه افتاد ، چون آن مرد عیسى را این چنین دید او هم با یقین كامل نام حضرت حق را به زبان جارى كرد و دنبال عیسى به روى آب به راه افتاد تا به عیسى رسید .
در این حال عجب و خودبینى او را گرفت ، با خود گفت : این عیسى روح اللّه است كه به روى آب راه مىرود و من همانند او ، پس او را بر من چه برترى است ؟ امام فرمود : به محض این اندیشه به زیر آب رفت ، در آن حال عیسى را به عنوان كمك صدا زد ، آن حضرت وى را از آب بیرون آورده سپس به او فرمود : چه گفتى ؟ در پاسخ عیسى ، اندیشهاش را بیان كرد و این كه آلودگى عجب گریبانش را گرفت ، عیسى فرمود : خود را به جایى واداشتى جز آنجا كه خدایت واداشته و بدین جهت مورد خشم خدا شدى ، از آنچه كه گفتى به درگاه حضرت حق توبه كن . سپس امام صادق علیهالسلام فرمود : آن مرد توبه كرد و به مقامى كه خدا به او داده بود بازگشت
خود را امتحان كنیم
امام باقر علیهالسلام مىفرماید : اگر بخواهى خود را امتحان كنى كه در تو خیرى هست ، به قلبت مراجعه كن ، اگر عاشق اهل طاعت و دشمن اهل معصیتى در تو خیر هست و خداوند دوستت دارد و اگر دشمن مردم مؤمنى و علاقهمند به اهل معصیت در تو خیرى نیست و خداوند دشمن توست و مرد با همان است كه به آن علاقهمند است.
برگرفته از کتاب حکایتهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان