آقاي شيخ قوام وشنوي در اين باره ميگويد: «مرحوم آية اللّه العظمي حائري، مؤسّس حوزه علميه قم، هر ساله در ايام فاطميه دوم در مدرسه فيضيه، مجلس روضه ميگرفتند و از مرحوم محدّث قمي كه آن موقع مقيم مشهد مقدس بود، دعوت ميكردند تا در مجلس عزاداري ايام فاطميه منبر بروند. مستمعين كه بيشتر از علما و اهل علم بودند، طوري منقلب ميشدند كه زبان از بيان آن، قاصر است. سخنان او واقعاً مصداق حقيقي «اَلْكَلامُ اِذا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ، دَخَلَ فِي الْقَلْبِ» بود. و ديگر خضوع و خشوع آن بزرگوار و گريستن خود ايشان در منابر، موقع ذكر مصيبت بود كه بيشتر موجب انقلاب در مجلس و مستمعين ميشد.»
از آية اللّه شيخ عبدالكريم حائري پرسيدند: نظر شما نسبت به منابر حاج شيخ عباس قمي چيست؟ با يك دنيا ادب فرمودند: «هر طلبهاي را كنار منبر او ببينم و نشستن او را پاي موعظه محدّث مشاهده كنم، تا سه روز حاضرم تمام نمازهاي واجب خود را به او اقتدا كنم؛ زيرا منابر و مواعظ اين مرد، در شنونده ايجاد روح عدالت ميكند.»
از آية الله سيد علي لواساني نقل شده كه شيخ عباس در نجف در مسجد هندي درست 3 ساعت بود كه صحبت ميكرد و مجلس مملو از جمعيت و مراجع و مجتهدين بود. نامبرده ميگويد: «خدا، شاهد است در تمام عمرم چنان مجلسي را از حيث كم و كيف نديدهام و نشنيدهام؛ نه در چهل سال اقامت عراق و نه در سي سالي كه ايران بودم.» ) مفاخر اسلام، علي دواني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، دوم، 1379 ش، ج 11، بخش يكم، ص 105.
عرفان اسلامي، شيخ حسين انصاريان، ج 12، صص 25 و 26، به نقل از: همان، ص 107.