در آيه 272 بقره مي توان احتمال داد كه به پيامبر گفته مي شود هدايت مردم در حقيقت به دست خداست و آن وظيفه اي كه بر عهده توست دعوت و هدايت ظاهري مردم است اما اثرگذاري و به نتيجه رسيدن آن با خداست در عين حال هدايت داراي مراتب است بعضي از مراتب آن دعوت و بيان حق است و بعضي از مراتب آن به مقصد رساندن در آيه مرتبه به مقصد رساندن را از پيامبر(ص ) نفي مي كند در عين حال از نظر علامه طباطبايي در بعضي آيات مرتبه دوم را نيز براي انبيائ و امامان اثبات مي گرداند (از جمله در آيات سوره انبيا و سجده , براي اطلاع بيشتر نك : فرمايشات علامه طباطبايي ذيل آيات مذكور در تفسير الميزان ). بيان ديگر: مسائله هدايت بشر, نيز يك فعل است و لذا مشمول سخن فوق - كه تجلي توحيد افعالي است - مي باشد و به همين جهت در مورد آن دو دسته آيه وجود دارد: 1- آياتي كه هدايت را فقط فعل خدا مي داند ((ليس عليك هداهم ولكن الله يهدي من يشائ; بر تو نيست كه آنان را هدايت كني , بلكه خداوند هر كه را بخواهد هدايت مي كند)), (بقره , آيه 272). 2- آياتي كه هدايت را به غير خدا نسبت مي دهد((انك لتهدي الي صراط مستقيم ; به درستي كه تو به راه راست هدايت مي كني )), (شوري , آيه 52). مقصود دسته اول , نفي فاعليت استقلالي است ; يعني , اي پيامبر تو بدون تكيه بر نيرو و اراده الهي قدرت بر هدايت مردم را نداري و مقصود دسته دوم , اثبات فاعليت متكي به قوه الهي است ; يعني , تو با نيرو و اراده الهي مردم را هدايت مي كني . يعني هدايت استقلالي از آن خداست و پيامبران به واسطه قدرت الهي , قدرت بر هدايت دارند كه جمع بين اين دو مطلب در برخي از آيات آمده است : ((وجعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا; از ميان آنان پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند)), (سجده , آيه 24).