بلكه آنچه براي او حادث شده و مي شود، قسمت اوست ولاغير. از اينرو اعتقاد به جبر، انسان را از هر نوع انديشه و عمل اصلاحي باز مي دارد؛ و همه چيز را تقدير و سرنوشت محتوم خود مي پندارد. بدين جهت، آثار اجتماعي سوئي دارد، كه باعث انحطاط و سستي در جوامع بشري مي گردد، و دست جنايت پيشگان و جباران را براي هر نوع ظلم و ستمي، باز مي گذارد.
اختيار بدان معني است كه هيچ چيز براي انسان مقدّر نشده، و آدمي به تنهايي عامل مؤثر خوشبختي و بدبختي خود ميباشد، و در سرنوشت خود اختيار تام دارد، كه آنرا خوب رقم بزند، يا بد؛ و هيچ تقديري نيز از پيش براي او تعيين نشده است. طبق اين عقيده، اختيار و آزادي مساوي است با تفويض، يعني واگذاشته شدن انسان به خودش، كه در انجام افعال خويش، اختيار تامّ و تمام دارد، و مشيّت و خواست الهي، نقشي در اعمال او ندارد.
معتقدان هر يك از اين دو عقيده، در ميان اهل سنت، دو مكتب اشاعره(قائلين به جبر)، و معتزله(قائلين به اختيار و نفي جبر)، را بوجود آوردند. (1)
شيعه موافق با اصل اختيار است، ولي نه آن گونه كه خواست و مشيّت الهي را، در تحقق يافتن اعمالش، ناديده بگيرد. اختيار و آزادي در مذهب شيعه، حدّ وسطي است ميان جبر و اختيار.
بشر در زندگي، هميشه خود را بر سر راههاي مختلف مي بيند. و در اينكه كدام راه و طريق را انتخاب كند، آزاد است. و اين آزادي و اختيار، براي هر انساني قابل درك است. نكتة مهم اين است كه انتخاب يك راه از ميان طرق مختلف، به فكر و انديشة شخصي و فرد بستگي دارد. بنابراين شخصيّت فردي، كه آميخته اي از صفات اخلاقي و روحي، سوابق تربيتي، خصوصيات موروثي، ميزان عقل و علم و دورانديشي است، در نوع تصميم گيري فرد تأثير گذار است. و در واقع اختيار انسان، محدود است به حدود توانايي ها و استعدادهايش؛ و كاري كه از توان او خارج است، اختيار در آن نقشي ندارد. و ثانياً اينكه همة اعمال انسان، اختياري نيست. وانسان محكوم به يك سري اعمال جبري نيز مي باشد. مانند محدوديتها و رنج و دردي كه در اثر بيماريهاي ارثي، انسان بايد متحمل شود، كه ناخواسته آزادي عمل انسان را تحت تأثير قرار مي دهد، اما او را به تمام معنا، مسلوبالاختيار نمي كند. گر چه انسان در زندگي خويش، همواره از نوعي اختيار و آزادي عمل برخوردار است، ولي نقش شخصيّت، كه آميخته اي از عوامل مختلف است، در نوع گزينش ها و انتخاباتش، بي تأثير نيست. و اين همان حدّ وسطي است كه شيعه برگزيده، و تفسير همان جملة معروفي است كه از ائمه اطهار ( روايت شده : "لا جبر و لاتفويض بل امر بين الامرين" (نه چيز و نه اختيار تمام، بلكه حدّ وسطي بين ايندو) يعني در انجام تمام اموري كه به انسان منتهي مي گردد، علاوه بر اراده و اختيار او، و عوامل ديگر نيز نقش دارند.
منابع و مآخذ:
1. آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، بحث كلام، 63
- انسان و سرنوشت، شهيد مطهري
- عدل الهي، شهيد مطهري