نوشته اند:
واژه" دين" در لغت در اصل به معنى جزا و پاداش است، و به معنى اطاعت و پيروى از فرمان نيز آمده است، و در اصطلاح مذهبى عبارت از مجموعه قواعد و قوانين و آدابى است كه انسان در سايه آن ها مىتواند به خدا نزديك شود و به سعادت دو جهان برسد و از نظر اخلاقى و تربيتى در مسير صحيح گام بردارد.
واژه" اسلام" به معنى تسليم است، بنا بر اين معنى جمله" إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ" اين است كه آيين حقيقى در پيشگاه خدا همان تسليم در برابر فرمان او است، و در واقع روح دين در هر عصر و زمان چيزى جز تسليم در برابر حق نبوده و نخواهد بود، منتها از آنجا كه آيين پيامبر اسلام، آخرين و برترين آيين ها است، نام اسلام براى آن انتخاب شده است و گر نه از يك نظر همه اديان الهى، اسلام است.(2)
در روایتی از مولای متقیان(ع)حقیقت دین تفسیر شده است:" لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَل"(3) حضرت فرمود: اسلام همان تسليم در برابر حق است، سپس اضافه مىكند" تسليم" بدون يقين ممكن نيست. (زيرا تسليم بدون يقين، تسليم كوركورانه است نه عالمانه) بعد مىفرمايد: يقين هم، تصديق است (يعنى تنها علم و دانايى كافى نيست، بلكه به دنبال آن، اعتقاد و تصديق قلبى لازم است) سپس مىفرمايد:تصديق همان اقرار است (يعنى كافى نيست كه ايمان تنها در منطقه قلب و روح انسان باشد، بلكه با شهامت و قدرت بايد آن را اظهار داشت) سپس اضافه مىكند: اقرار همان انجام وظيفه است (يعنى اقرار تنها گفتگوى زبانى نيست بلكه تعهد و قبول مسئوليت است) و در پايان مىفرمايد: انجام مسئوليت همان عمل است (عمل به فرمان خدا و انجام برنامههاى الهى) زيرا تعهد و مسئوليت چيزى جز عمل نمىتواند باشد.
با این حال، مفسرین به مناسبت تفسیر بعضی از آیات به حقیقت دین اشاره کرده اند:
1."الإسلام" يعني التسليم، و هو هنا التسليم للّه. و على ذلك، فإنّ معنى إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ،إنّ الدين الحقيقي عند اللّه هو التسليم لأوامره و للحقيقة.في الواقع لم تكن روح الدين في كلّ الأزمنة سوى الخضوع و التسليم للحقيقة.(4)
به این معنا که اسلام یعنی تسلیم در مقابل خدای متعال پس دین نزد خدای متعال اسلام است یعنی تسلیم در مقابل اوامر الهی و تسلیم در مقابل حقیقت.
2.حقيقت دين آن است كه كتاب و سنّت را قانون بدانی و خداى را بدان بندگى كنى.(5)
3.آیه " وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ" (نشان می دهد)نعمت دين،و يا حقيقت دين سعادتى است كه از راه عمل به شرايع دين حاصل مىشود.(6)
4."قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ"ظاهر اين آيه شريفه اين است كه حقيقت دين: طاعت خدا و رسول است و لازمه ترك اين طاعت كفر خواهد بود. بلكه عين كفر است. (7)
6. بايد توجّه داشت كه حقيقت دين عبارت است از خضوع تمام و تسليم شدن در مقابل مقرّرات و برنامه إلهى معيّن شده،(8)
همان طور که ملاحظه شد، از جمع بندی مطالب بیان شده به دست آوردیم که حقیقت دین،بندگی،اطاعت از فرمان الهی، انقیاد خدای متعال و حرکت کردن در مسیر حق است.آموزه های دینی نگاه انسان را نسبت به زندگی عوض و افقی جدید و نورانی مقابل دید انسان ترسیم می کند،حقیقتی که موجب تغییر ماهیت انسان می شود و نگرشی معنوی، پایدار و آن جهانی به انسان می دهد. این واقعیت دین است که به انسان می آموزد برای رسیدن به سعادت ابدی،دنیا را پلی برای عبور بداند، نه مسکنی برای آرامش و نه محلی برای آرزوها!
پی نوشت ها:
1. سوره آل عمران، آیه 19 .
2. مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه،سال 1384 ه ش، چاپ اول، ج2، ص 471.
3. سید رضی، نهج البلاغة، قم، انتشارات هجرت، سال 1414 ه ق، چاپ اول، ص 491.
4. مکارم شیرازی ناصر،الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل،قم،انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب،سال 1421 ه ق، چاپ اول، ج2، ص 430.
5. رشید الدین مییدی احمد بن ابی سعد، كشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران، انتشارات امیر کبیر، سال 1371 ه ش، چاپ پنجم، ج2،ص 564
6. طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج2، ص 356.
7. نجفی خمینی محمد جواد، تفسير آسان، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، سال 1398 ه ق،چاپ اول، ج2، ص 259.
8. مصطفوی حسن،تفسير روشن، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، سال 1380 ه ش، چاپ اول، ج4، ص 135.