اينان همراه نيروهاي تحت فرماندهي، به جنگ فرستاده مي شدند، نيز همراهي با نيروهايي كه ممكن بود بجنگند يا كارشان به صلح بيانجامد. جنگجويان ذي قار زنان خود را همراه داشتند و پيش از شروع جنگ، بند كجاوه شترها را بُريدند [تا زنان و ناموس آنان وسيله فرار نداشته، جنگجويان براي حفظ اينان بر سر غيرت آيند]. مسلمانان و مشركان زنان خود را در جنگ هاي زمان پيامبر (ص) همراه داشتند. در جنگ روم، مسلمانان، زنان برگزيده قريش را با خود بردند و رسول خدا (ص) يك يا چند تن از همسرانش را در جنگ ها و غزوات همراه داشت. اين سنتي ريشه دار در عرب بود كه بدين وسيله مي خواستند بر عزم راسخ و نيت راستين خود در آنچه پيش رو داشتند، گواه گيرند. در معلّقه ابن كلثوم اشاره اي اجمالي بدين عادت عربي از زمان هاي كهن است. وي مي گويد: «همراه ما دختران زيبا رويند كه دغدغه آن داريم نصيب دشمن و موجب خواري ما شوند. زنان براي اسبهاي ما علوفه تهيه مي كردند و مي گفتند شوهران ما نيستيد اگر از حريم ما دفاع و پاسداري نكنيد؛ عَلي آثارنا بيض حسان نحاذر آن تقسم أو تهونا يقتن جيادنا و يقلن لستم بعولتنا اذا لم تمنعونا» امام حسين (رضي الله عنه) مردم را به جهادي فرا مي خواند كه اگر جنگ بر آنان قطعي مي شد، بيم آن نداشتند چه بر سرشان يا فرزند و اموالشان آيد، زيرا اينان با جهاد در پي ارزش هايي والاتر و گرامي تر از جان و فرزند و مال بودند. شرط مردانگي نبود كه وي مردم را به كاري بخواند، اما خود پيشاپيش اينان در انجام كار نباشد. حسين كه مي خواست قيام كند، مي بايست قويترين دليل و حجت را داشته باشد تا بر دشمن، اتمام حجت كرده، اگر بر امام چيره مي شدند و سعي و تلاش امام به ثمر نمي نشست، حجت و دليلي بر ضد آنان باشد. در اين صورت دشمن پيروزمند به همان اندازه كه ظفر يافته بود، مورد بُغض و خشم قرار مي گرفت، آن اندازه كه وضع غالب و مغلوب بر عكس مي شد. در اين صورت وي گرچه به ظاهر شكست خورده بود، اما پيروز و غالب بود و دشمنان منفورترين مردمان مي گشتند. مسلماني كه به خاطر اصل و نسب شريف حسين، ايشان را ياري مي كرد، حال كه وي با اهل و عيالش است، بيشتر او را ياري مي دهد وگرنه به هيچ وجه يار و ياور او به شمار نخواهد آمد. استاد ملطاوي معتقد است: حسين (رضي الله عنه) اهل بيتش را با خود بُرد، زيرا مي ترسيد مورد اهانت يا ستم قرار گيرند و از حمايت وي دور باشند و او راهي به آنان نداشته باشد.