امروز كسی كه امید به تو داشته باشد و حلقه در خانه تو را حركت دهد نا امید نخواهد شد، تو سخاوتمند و معدن عطا و كرم هستی ، پدرت كشنده فاسقان بود.
امام حسین (ع) نماز خود را كوتاه كرد و پس از نماز به سوی آن اعرابی بیرون آمد آثار فقر و تهیدستی را از چهره او مشاهده كرد آنگاه بازگشت و قنبر را صدا زد، قنبر پیش دوید امام علی (ع) به او فرمود: از مخارج زندگی ما چقدر در نزد تو باقی مانده است ؟ قنبر گفت : دویست درهم باقی مانده كه به من فرمودی آن را بین بستگانت تقسیم كنم .
امام فرمود: آن را بیاور، كسی كه از آن ها سزاوارتر است آمده ، قنبر رفت و آن را آورد، امام حسین (ع) آنرا گفت و به آن اعرابی داد، و در جواب شعر او، انی سه شعر را خواند:
خذها فانی الیك معتذر
و اعلم بانی علیك ذو شفقه
لوكان فی سیرنا الغداه عصا
كانت سمانا علیك مندفقه
لكن ریب الزمان ذونكد
والكف منا قلیله النفقه
این پول را از من بگیر، و از تو معذرت می خواهم و بدان كه من به تو مهربانم و تورا دوست دارم ، اگر دست ما پر بود، تو را همواره بهره مند می كردیم ، ولی سختیهای زمانه كم عطا شده ، و دستمان خالی است .
اعرابی آن را گرفت و با كمال خوشحالی اشعاری را به عنوان تشكر خواند و رفت.
طبق نقل بعضی از روایات وقتی كه اعرابی آن پولها را گرفت سخت گریه كرد حضرت فرمود: گویا عطای ما را كم شمردی ؟ اعرابی گفت : نه بلكه ، گریه ام برای آن است كه دست با این جود و سخا، چگونه رواست كه زیر خاك برود؟
داستان های شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی