روايت معروف به واقعه «يوم الخميس»؛ تفسير رخداد روز پنجشنبه است. اين رخداد را همه مورخان و محدثان روايت كردهاند و از جمله بخاري در چند جاي كتاب صحيح خود از جمله در «كتاب العلم» و «باب قول المريض: قوموا عني...» آورده است.[1] روايت از اين قرار است كه رسول خدا- صلي الله عليه و اله- فرمود: كتاب و دواتي برايم بياوريد تا چيزي بنگارم كه پس از من گمراه نشويد. در اين ميان عمر برخاست و گفت «آن مرد گرفتار تب شده (و هذيان ميگويد)؛ كتاب خدا ما را كفايت ميكند.[2]» بخاري و ابن سعد، نقل ميكنند. ابن عباس در حالي كه اشك چونان سيل بر گونههايش جاري بود، ميگفت: تمامي مصيبت و بدبختي همان است كه با اختلاف و شلوغ كاري خود، مانع از نوشتن كتاب، توسط رسول خدا- صلي الله عليه و اله- شدند و گفتند كه رسول خدا- صلي الله عليه و اله- هذيان ميگويد.[3] پس از اين مخالفت، رسول خدا- صلي الله عليه و اله- فرمود: «برخيزيد و برويد كه نبايد در حضور پيامبري نداي اختلاف برخيزد. و حتي ابن ابي الحديد به نقل از كتاب «تاريخ بغداد» اثر احمد بن ابي طاهر به طور مستند نقل ميكند كه بعد از اينكه ابن عباس براي عمر ميگويد كه رسول خدا- صلي الله عليه و اله- حضرت علي- عليه السلام - را به خلافت منصوب كرده بود و پدرم نيز بر اين باور بود. عمر گفت: آري از رسول خدا- صلي الله عليه و اله- درباره وي مطلبي بود كه حجت نتواند بود. آن حضرت در هنگام بيماري، سر آن داشت تا به اسم او تصريح كند، اما من به خاطر اسلام از اين كار ممانعت كردم.[4] چنانچه از مطالب نقل شده بدست ميآيد اولاً خود عمر اعتراف ميكند كه من عمداً قلم و دفتر براي رسول خدا- صلي الله عليه و اله- نبردم و همچنين ميگويد من ميدانستم كه آن حضرت- صلي الله عليه و اله- قصد داشت اسم علي- عليه السلام - را به صراحت به عنوان خليفه بعد از خود بنويسد. ثانياً: در هر حال كار عمر با هر توجيهي كه باشد تخطي از امر رسول الله است كه در قرآن امر به اطاعت آن شده است[5] و به نوعي اجتهاد در مقابل نص ميباشد.[6] ثالثاً: تخلف عمر از امر رسول خدا- صلي الله عليه و اله- فقط مختص در اين جريان نميشود بلكه در همان روزها وقتي آن حضرت سپاه اسامه را جهت جنگ با روميان تجهيز كرد و در حالي كه بيمار بود ميفرمود: «انفذوا جَيشَ اُسامَه»[7] با اين حال آنان از رفتن سستي كردند تا رسول خدا- صلي الله عليه و اله- رحلت كرد. در اين كه سران صحابه از جمله دو خليفه نخست در سپاه بودهاند هيچ ترديدي وجود ندارد.[8] در حالي كه در كلمات امام علي- عليه السلام - آمده است كه، هدف از اعزام اين سپاه، تثبيت ولايت آن حضرت بوده است.[9] در صورتي كه در اين قضيه هم عمر، كمي سنّ اسامه را بهانه قرار داده و از امر رسول خدا تمرّد كرد[10].