بنابراین تعریف، نگاه سنتی جامعه ی ایرانی و جامعه ی شرقی و جامعه ی اسلامی، اساسی ترین کار زن را تأمین آرامش در خانواده می داند و مناسب ترین مکان برای ایفاء این نقش را خانه معرفی می کند؛ و این همان سنت ماندگاریست که هم فرهنگ مذهبی و هم فرهنگ ملی ما، آن را تقویت کرده است.
تبیان: آرامش واقعی برای یک زن در کنار همسر و فرزندان است ، نه در کنار کارفرما و کارگر ، که البته این دو باهم در تناقض نیستند.
نگاه سنتی جامعه ، اساسی ترین کار زن را تأمین آرامش در خانواده می داند و مناسب ترین مکان برای ایفاء این نقش را خانه معرفی می کند.
اما امروزه، با گسترش علم و فرهنگ، نیاز فرزندان به مادران آگاه و به روز، آسانتر شدن کارهای خانه، زن خوب چه کسی است و چه وظایفی دارد؟
در نگاه دین در درجه ی اول حیثیت فردی و کمالات شخصی زن اهمیت دارد...
بسیار شنیده ایم که در نگاه سنتی، زن خوب، زنی است که در خانه باشد و مهم ترین وظایف او نیز وظایفی است که در خانه تعریف می شود. اما امروزه، با زنانی که اغلب دانشگاه رفته اند، گسترش علم و فرهنگ، نیاز جامعه به حضور زنان، نیاز فرزندان به مادران آگاه و به روز، آسانتر شدن کارهای خانه، زن خوب چه کسی است و چه وظایفی دارد؟ آیا همانند گذشته، خانه داری مهمترین وظیفه اوست و یا باید از خانه خارج شده و موفقیت در فعالیت های اجتماعی او را برتر می سازد؟
قبل از ورود به بحث، ضروری است که واژه ی سنت، فارغ از بحث خانواده، به درستی و دقّت تعریف شود. روشن نبودن معنای این واژه، آسیب های فراوانی به ما و اجتماع ما وارد کرده است.
در مراجعه به لغت نامه های قدیمی، «سنت» چیزی ثابت و پا برجا تعریف شده است. بر اساس این تعریف، چیزی سنت می شود، که در گذر زمان و در فراز و نشیب های یک فرهنگ، ثابت بماند و در آن فرهنگ رسوخ کند. سنت مانند مد نیست که یک دوره بیاید و دوره ی بعد برود. سنت ها آنچنان قوی هستند که توانسته اند طی دهه ها و دوره های مختلف از فراز و نشیب های سیاسی و اجتماعی عبور کنند و در فرهنگ یک جامعه اثر گذار و ماندگار شوند. اما در لغت نامه ی حبیبم و فرهنگ نامه های جدید، سنت به معنای «قدیمی» و «ایستا»، در مقابل «نو» و «پویا» تعریف شده است.
به همین دلیل گاهی افراد جامعه به اعتبار معنای تلقینی سنت- به عنوان یک امر کهنه و مشمول مرور زمان- از پذیرش اموری که در فرهنگ ما رسوخ کرده و ماندگار شده است، امتناع می کنند. در اینجا ذهن، سنت را معادل یک امر قدیمی قرار می دهد و سریعاً یک علامت نفی و نهی روی آن می گذارد. در حالی که اگر بپذیریم که سنت، یعنی امری پایدار که در دوره های مختلف فرهنگ غنی ایرانی و در کشمکش ها و نزاع های دوره های گوناگون ماندگار مانده است، با اعتماد کامل به آن روی می آوریم.
بنابراین تعریف، نگاه سنتی جامعه ی ایرانی و جامعه ی شرقی و جامعه ی اسلامی، اساسی ترین کار زن را تأمین آرامش در خانواده می داند و مناسب ترین مکان برای ایفاء این نقش را خانه معرفی می کند؛ و این همان سنت ماندگاریست که هم فرهنگ مذهبی و هم فرهنگ ملی ما، آن را تقویت کرده است.
یک زن، به دست نیاوردن یک پست مهم اقتصادی یا از دست دادن مدیریت یک کارخانه و یا نیاوردن رأی برای نمایندگی مجلس را تعبیر به بدبختی نمی کند.
بر اساس این نوع از نگاه، برای این که آرامش زن حفظ شود، بی دلیل نباید زن را به خارج از خانه کشاند. اما امروزه با شرایط اجتماعی جدید جامعه ی ما و رشد عقلانی و اجتماعی زنان، برای همان حفاظت زن در داخل خانه و آرامشی که باید در این خانه داشته باشد، این امکان به وجود آمده است که زن بتواند- تا حدی که به حیثیّت و آرامش و همسرداری، فرزندداری و خانه داری وی خللی وارد نشود- در اجتماع حضور پیدا کند.
آرامش واقعی,همسر و فرزندان
فرهنگ دینی، سه مرتبه ی حیثیت فردی، حیثیت خانوادگی و حیثیت اجتماعی را برای زنان قائل است؛ تقدّم آن ها نیز بر همین منوال است. در نگاه دین در درجه ی اول حیثیت فردی و کمالات شخصی زن اهمیت دارد؛ در درجه ی دوم، حیثیت خانوادگی زن و در درجه ی سوم حیثیت اجتماعی او. در موارد تزاحم و تعارض، یعنی هنگامی که یکی از آن ها بخواهد فدای دیگری بشود نیز، باید همین ترتیب رعایت شود؛ یعنی جایگاه اجتماعی زن باید فدای خانواده بشود و جایگاه خانوادگی او فدای حیثیت فردی و کمالی اش.مگر جایی که استثنایی رخ بدهد.
در تاریخ اسلام نمونه های بسیاری از حضور پر رنگ زنان در اجتماع داریم ؛ به عنوان مثال، حضرت زینب سلام الله علیها که در آن شرایط خاص، حیثیت فردی و خانوادگی اش را فدای وظیفه ی اجتماعی خود کرد یا بزرگ بانوی جهان، حضرت زهرا سلام الله علیها که به خاطر دفاع از اسلام و امیرالمومنین علیه السلام آن طور شجاعانه خود را فدا کرد.از این موارد خاص در عصر حاضر، می توان از شرایط اول انقلاب یاد کرد؛ اما در شرایط عادی ، هیچ زنی مجاز به فدا کردن حیثیت فردی و خانوادگی خود برای دستیابی به موقعیت اجتماعی نیست. البته چنین توصیه ای از سوی دین کاملاً مطابق با فطرت و میل باطنی زنان است و این یک امر تحمیلی و ذهنی، از سوی دین، برای زنان نیست؛ بلکه اساساً خواستگاه فطری زنان این گونه است.
یک زن، به دست نیاوردن یک پست مهم اقتصادی یا از دست دادن مدیریت یک کارخانه و یا نیاوردن رأی برای نمایندگی مجلس را تعبیر به بدبختی نمی کند. زن، وقتی خود را بدبخت می داند که همسرش با او ناسازگار باشد، اخلاق بدی داشته باشد و یا ... در واقع زن هنگامی احساس بدبختی می کند که در زندگی خانوادگی اش شکست خورده باشد.
آرامش واقعی برای یک زن در کنار همسر و فرزندان است ، نه در کنار کارفرما و کارگر ، که البته این دو باهم در تناقض نیستند، چه بسیار زنانی که علاوه بر این که همسران دلسوز و مادران فداکاری هستند، مدیران لایق و افراد موفقی از نظر اجتماعی می باشند. به طور کلی معمولاً خانم هایی شغل شان را خیلی دوست دارند و اصرار زیادی به آن دارند و بیشتر زمان خود را خارج خانه می گذرانند ، از همسران شان خیری نمی بینند و همسران شان آرامش گری کمتری دارند. در این صورت است که خانم ها ترجیح می دهند بروند جایی کار کنند که مثلاً بگویند بارک الله. ممنون، شما چه قدر معلّم خوبی هستی و یا چه کارمند نمونه ای هستی.
یک خلاء روانی عاطفی است که خانم را به شغل وابسته می کند. وقتی این نیاز از طرف شوهر ارضاء نشود، همکاران و مدیر با گفتن این که شما چقدر معلم خوبی هستی، نیاز او را بر طرف می کنند. این خلاء را شوهر ایجاد کرده، به همین جهت اگر به دنبال آرامش همدیگر باشند مهم تر است.
شاید مثال ها و مصادیق در ذهن خواننده این شبهه را ایجاد کند که سمت و سوی همه ی این سخنان، در تأکید بر فاصله گرفتن زنان از امور اجتماعی و تشویق آن ها به ماندن در خانه، به منظور ایجاد آرامش در خانواده است. در پاسخ باید گفت: نه اشتغال زن اصل است و نه خانه ماندن او؛ بلکه اصل، آرامش زن در کانون خانواده است.
شاید در شرایط کنونی، که خانواده ها مستقل از یکدیگر زندگی می کنند و کارهای منزل به شدت و زمانبری گذشته نیست، بهتر باشد که زن- به خاطر تضمین آرامشش- به ارتباط های اجتماعی بیشتری بپردازد. در هر حال توصیه ی واحدی برای همه ی زنان وجود ندارد؛ بلکه همه ی این ها، بستگی به شرایط و روحیّات زن دارد. باید بررسی کرد که شرایط زن، فضای داخل خانه و فضا و نوع کار خارج از خانه، تا چه حد آرامش او را مختل و یا تضمین می کند.
خانمی را می شناسم که خانه دار و دانشگاه نرفته است، اما زبان انگلیسی می داند و کامپیوتر بلد است، قسمتی از وقتش را به مطالعه کتاب و روزنامه می گذراند و از اخبار ایران و جهان هم با خبر است، خودش می گوید فرزندانم به مادری که به روز و آگاه باشد، بیشتر احتیاج دارند ، تا مادری که تمام وقت خود را در آشپزخانه می گذراند.
بهتر است خود زنان با توجه به شرایط خود، همسر و فرزندان در این زمینه تصمیم بگیرند، مسلما از انصاف به دور است که مردی ، همسرش را با یکی دو فرزند کوچک ، مجبور کند که فعالیت اجتماعی پر رنگی داشته باشد و یا بانویی که فرزندان او مدرسه ای هستند و اوقات فراغت بیشتری دارد را، خانه نشین کند.
هیچ دلیلی برای اینکه نان را از برنامهی غذاییتان حذف کنید وجود ندارد. باید بدانید که نانهای کامل، سرشار از ویتامینها و مواد معدنی مفید برای سلامتی هستند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان احتمالاً شما هم از مادرها، مادربزرگها یا خانمهای در و همسایهتان شنیدهاید که نان باعث چاقی میشود. اما باید بدانید که این گفته فقط یک شایعه است و مبنای علمی ندارد. این باور رایج تا جایی پیش رفته است که نان را در کنار پاستاها و سیبزمینی یکی از سه عامل اصلی چاقی معرفی میکنند. اما باید بدانید که نان به خودی خود چاقکننده نیست.
نان کم کالری است
یک برش نان کالری کمی دارد. در واقع هر برش نان بین 50 تا 100 کالری دارد. باید بدانید که یک خانم 35 ساله با قد و وزن متوسط روزانه حدوداً 2000 کالری نیاز دارد. برای همین هم یک یا دو برش نان به این زودیها باک کالری مورد نیاز او را پر نمیکند چه برسد به این که چاقش کند. مگر اینکه اهل زیادهروی باشد.
نان سبوسدار دوست تناسب اندام شما
نان کامل یا سبوسدار برای مواقعی که قصد لاغری و رژیم گرفتن دارید فوقالعاده است. فیبرهای غذایی موجود در این نانها اشتها را کنترل کرده و احساس سیری طولانیتری ایجاد میکنند. برای همین هم ریزهخواری و پرخوری را از شما دور میکنند. به این ترتیب هم به تناسب اندام شما کمک میکنند. توصیه میکنیم نانهای تهیه شده از آرد سبوسدار یا آرد جو را تهیه کنید. اگر در محل زندگیتان نانهای تهیه شده از دانهی کتان یا عسل نیز وجود دارد در مصرف آنها نیز شک به دلتان راه ندهید.
نان کامل یا سبوسدار برای مواقعی که قصد لاغری و رژیم گرفتن دارید فوقالعاده است. فیبرهای غذایی موجود در این نانها اشتها را کنترل کرده و احساس سیری طولانیتری ایجاد میکنند.
مقصر واقعی!
همان طور که گفتیم خود نان کالری زیادی ندارد شما باید حواستان به چیزهایی باشد که با نان میل میکنید. مقصر اصلی کره، مربا، مارگارین، تارتها، سوسیس و کالباس و غیره است که با نان میل میکند. این مواد غذایی پرکالری هستند و برای همین کالری نان را نیز بالا میبرند. خانمهای عزیز هیچ دلیلی برای اینکه نان را از برنامهی غذاییتان حذف کنید وجود ندارد. باید بدانید که نانهای کامل، سرشار از ویتامینها و مواد معدنی مفید برای سلامتی هستند. کافی است که در مصرف نان زیادهروی نکنید و حواستان به چیزهایی که داخل لقمههایتان میپیچید باشد.
پورافضلی: در روایات اهل بیت (ع) و نیز تجربیات عرفانی بزرگان دینی توسل به حضرت ابوالفضل العباس از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.
امام حسین (علیه السلام) در باره مقام والای حضرت عیاس فرمودند: عباس را نزد خدا منزلی است که روز قیامت، همه شهیدان بر آن رشک میبرند. (1)
و درباره توسل و عرض نیاز به مقام حضرت ابوالفضل امام جعفر صادق(ص) در هر گرفتاریی توسل به صاحب لوای سید الشهدا(ع) حضرت عباس(ع) را توصیه کرده اند. آن ذکر این است: یا کاشف الکرب عن وجه الحسین(ع)اکشف کربی بحق اخیک الحسین که باید به عدد شریف آن جناب یعنی 133 بار خوانده شود.
حجت الاسلام و المسلمین « آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى داستانى را از « آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره » این چنین نقل فرمود: یکى از علماى نجف اشرف ، که مدّتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که : من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان «عجل الله تعالى فرجه الشریف « عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.(2)
براى همین منظور بکرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرضکردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به «علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ) » متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان »حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف «مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى .
چون خواستى از حضرت ابوالفضل (ع ) حاجت بخواهى ، این چنین بگو: «یا اباالغوث ادرکنى » اى آقا پناهم بده.(3)
پانوشتها:
1. الخصال ج 1 ص 68
2. توجهات حضرت ولی عصر ، ص 160
3. لاله هاى رنگارنگ ، 419
خداوند بلند مرتبه به موسي بن عمران علیه السلام چنين وحي كرد: «اي موسي! شش چيز را در شش محل پنهان كردهام؛ ولي مردم در جاي ديگر دنبال آن ميگردند؛ ولي هرگز [آنها را در آنجا] نخواهند يافت:
«إنّي وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ يَطْلُبُونَهَا فِي الدُّنْيَا،
اِنّي وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِي الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي الشِّبَع،
إنّي وَضَعْتُ الْعِزَّۀَ فِي قِيَامِ اللَّيْلِ وَ النَّاسُ يَطْلُبُونَهَا فِي اَبْوَابِ السَّلَاطِينَ،
إِنّي وَضَعْتُ الرَّفْعَۀَ وَالدَّرَجَۀَ فِي التَّوَاضُعِ وَ النَّاسُ يَطْلُبُونَهَا فِي التَّكَبُّرِ،
إنّي وَضَعْتُ اِجَابَۀَ الدُّعَاءِ فِي لُقْمَۀِ الْحَلَالِ وَ النَّاسُ يَطْلُبُونَهَا فِي الْقِيلِ وَ الْقَالِ،
إنّي وَضَعْتُ الْغِنَي فِي الْقَنَاعَۀِ وَالنَّاسُ يَطْلُبُونَهَا فِي كَثْرَۀِ الْمَعْرُوضِ وَلَمْ يَجِدُوهُ اَبَداً؛(1)
1. به راستي راحتي [مطلق] را در بهشت قرار دادم؛ ولي مردم در دنيا دنبال آن ميگردند؛
2. به راستي من دانش [و فراگيري آن] را در گرسنگي و تلاش قرار دادم؛ ولي مردم در سيربودن دنبال آن ميگردند؛
3. به راستي من عزَت (و شرف) را در شببيداري (و نماز شب) قرار دادم؛ ولي مردم عزت را در خانهی شاهان ميجويند؛(2)
4. به راستي من بلندمرتبگي و مقام را در فروتني قرار دادم؛ ولي مردم در تكبّر و خودبرتر بيني، دنبال آن ميگردند؛(3)
5. به راستي، اجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم؛ ولي مردم در قيل و قال [و داد و فرياد]، دنبال اجابت دعا ميگردند؛
6. به راستي من بينيازي را در قناعت قرار دادم؛ ولي مردم آن را در زيادي مال و ثروت جستجو ميكنند، و هرگز آن را نخواهند يافت (و موفق به آنچه ميخواهند نخواهند شد).»
پی نوشت:
(1) مستدرك الوسائل، ج12، ص 173، باب 101؛ نوادر و اثني عشريه، سيدمحمد حسيني عاملي، ص155.
(2) هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ/از يمن دعاي شب و ورد سحري بود.
(3) افتادهگي آموز اگر طالب فيضي/هرگز نخورد آب زميني كه بلند است.
نویسنده: سید جواد حسینی ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 119
منبع: سایت ذی طوی
مورچه اى بر صفحه كاغذى مى رفت . از نقشها و خط هایى كه بر آن بود، حیرت كرد . آیا این نقشها را، كاغذ خود آفریده است یا از جایى دیگر است؟ در این اندیشه بود كه ناگاه قلمى بر كاغذ فرود آمد و نقشى دیگر گذاشت . مورچه دانست كه این خط و خال از قلم است نه از كاغذ .
نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقت آشكار شد . گفتند: كدام حقیقت؟ گفت : بر من كشف شد كه كاغذ از خود، نقشى ندارد و هر چه هست از گردش قلم است . ما چون سر به زیر داریم، فقط صفحه مى بینیم؛ اگر سر برداریم و به بالا بنگریم، قلمى روان خواهیم دید كه مى چرخد و نقش و نگار مى آفریند .
در میان مورچگان، یكى خندید . سبب را پرسیدند . گفت: این كشف بزرگ را من نیز كرده بودم؛ لیك پس از عمرى گشت و گذار بر روى صفحات، دانستم كه آن قلم نیز، اسیر دستى است كه او را مى چرخاند و به هر سوى مى گرداند . انصاف بده كه كشف من، عظیمتر و شگفتتر است .
همگان اقرار دادند به بزرگى كشف وى . او را بزرگ خود شمردند و سلطان عارفان و رئیس فیلسوفان خواندند. چه، تاكنون مى پنداشتند كه نقش از كاغذ است و اكنون علم یافتند كه آفریدگار نقشها، نه كاغذ و نه قلم است؛ بلكه آن دو خود اسیر دیگرى اند .
این بار، مورى دیگر گریست . موران، سبب گریه اش را پرسیدند . گفت: عمرى بر ما گذشت تا دانستیم نقش را قلم مى زند نه كاغذ . اكنون بر ما معلوم شد كه قلم نیز اسیر است، نه امیر . ندانم كه آیا آن امیرى كه قلم را مى گرداند، به واقع امیر است، یا او نیز اسیر امیر دیگرى است و این اسیران، كى به امیرى مى رسند كه او را امیر نیست؟
دکتر محمود جباروند متخصص چشم در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: عنبیه بخش رنگدانه در چشم بوده و رنگ آن از صفاتی است که به ماهیت ژنی و به دو نوع رنگدانه بستگی دارد. ملانین و ليپوفوشین (برای برخی از انواع رنگ سبز) و در صورت نبودن هیچ گونه رنگدانه که به آن زالی یا آلبینیسم گفته می شود چشم می تواند به رنگ خونی که در آن جاری است دربیاید.
وی اظهار داشت: کسانی که چشم سالم دارند و از لحاظ بینایی دچار نقص نیستند توصیه می کنم که هرگز برای زیبایی به این عضو حساس از بدن دست نزنند، اما کسانی که به هر دلیلی ممکن است عنبیه خود را از دست داده اند و دچار نقص شده اند، می توانند برای همگون کردن رنگ چشم ها و جلوگیری از تحریک چشم توسط وارهای اضافی از لنزهای مصنوعی در داخل عنبیه استفاده کنند.
وی یادآور شد: عنبیه مصنوعی یک پروتز نازک، انعطاف پذیر، سازگار با بافت بدن است، ولی تا جایی که می شود نباید برای زیبایی استفاده کرد.
وی در ادامه به عوارض استفاده از عنبیه مصنوعی اشاره کرد و گفت: افزایش فشار چشم، التهاب داخلی چشم، چسبندگی زاویه چشمی و نیز بروز آب مروارید از جمله عوارض آن است.
آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران سنگ مکیال المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگیهایی را که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، بیان میکند و ما هم به جهت این که کتاب مکیال المکارم به امر مطاع ولی عصر علیه السلام نوشته شده و کتابی مبارک و پر خیر است، مطالب آن را ذیلا نقل میکنیم.
دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر میشود: