می خواهم با خانمی که رفتارهای نابهنجاری دارد، ازدواج کنم، آیا می توانم با ازدواج ، بر او تأثیر گذاشته، اصلاحش کنم؟
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
ازدواج مهم ترین روخداد زندگی شما است و انگیزه های خاصی دارد و راه کار اصلاح نابهنجاری های دیگران نیست. برای این مقصود باید از شیوه های دیگری بهره جویید؛ برای مثال می توانید با همتای خود ازدواج کنید و همسر شما با ایجاد رابطه دوستانه با آن خانم ها، در اصلاح او بکوشد.
گاهی شخص، پیش از ازدواج خود را برای رسیدن به محبوب اصلاح می کند. در این صورت نیز تا اطمینان کامل نیافته اید که به واقع اصلاح شده، به ازدواج اقدام نکنید؛ زیرا در موارد بسیاری ، پس از ازدواج و فروکش کردن احساسات ، به اصل خویش بازگشته و دوباره همان روش پیشین زندگی را در پیش گرفته است.
منبع: ماه نامه پیام زن، شماره 216
دختری بیست و سه ساله هستم و هر خواستگاری که میآید ، مادرم بدون مشورت با من به خواستگاران جواب رد می دهد . لطفا من را راهنمایی کنید .
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
اگر سن ازدواج دختر خانم نرسیده باشد و در دوره نوجوانی هستند، بعضی از دختر خانمها در بعضی از مناطق ویژگی هایی دارند که از همان سنین نوجوانی خواستگار دارند، اینجا مادر جواب منفی میدهد بدون اینکه دختر بفهمد . بنظر من این کار خیلی خوبی است .
دختر خانم در سن ازدواج نیستند و خواستگار هم دارند ولی مادر آنها را رد می کند این به نفع شماست زیرا شما آمادگی ازدواج ندارید .
در ضمن با گفتن آن فقط نظام فکری شما بهم می ریزد که او کی بود ؟چی بود ؟ و گاهی متاسفانه به این می کشد که با طرف رابطه برقرار می کنند . ممکن است زمینه سازی برای گناه ایجاد بشود . خوب گفتن آن چه لزومی دارد ؟ اما الان مصداق ما دختر خانم بیست و سه ساله هستند . در مورد ایشان باید بگویم که دختر و مادر باید مثل دو تا رفیق باشند . ایشان الان در سن ازدواجشان هستند .
و کاملا آمادگی ازدواج دارند . یکی از مهمترین موضوع صحبت مادر و دختر در این سن باید موضوع ازدواج دخترشان باشد . بعضی ها می گویند که زشت است . خوب این چه زشتی دارد ؟ اینکه حیای عاقلانه نیست حیای احمقانه به تعبیر پیامبر است . اینکه مادر و دختر راجع به ازدواج با هم صحبت نکنند و حیا کنند ، این خیلی بد است .
با هم حرف بزنید و دختر خانم ملاک هایشان را به مادر بگوید. معمولابرای خواستگاری به مادر میگویند . اگر مادر ببیند شرایط اولیه را دارد و ملاک هایی که دخترشان دارد این آقا دارا هستند ، آنها برای خواستگاری را می پذیرند ولی اگر ببیند که ملاک ها را ندارد ، جواب رد به آنها می دهد . این جواب رد دادن مادر شما خوب است چون مادر شما مطمئن است که ایشان ملاک های مورد نظر شما را ندارد و به درد شما نمی خورد .
اگر به شما بگویند ، نظام فکری شما بهم می ریزند. اگر اجازه بدهد که ایشان بیایند و به جایی نرسد شما لطمه روحی می خورید. ولی اگر شرایط را دارند ، برای اینکه مادر به دخترش شخصیت بدهد بگوید اجازه بدهید که من با دخترم مشورت بکنم و بعد به شما جواب بدهم این خوب است . جوانان از این شکایت دارند که مادر می داند که خواستگار ملاک های دخترش را دارد ولی ملاک های خودش را ندارد و آنها را رد می کند . این خیلی بد است .
مادرهای عزیز بچه های شما می خواهند ازدواج کنند البته با عقل و منطق نه عشق های کر و کور کننده . حالا خواستگاری آمده و شرایط را دارد و مشکل جدی هم ندارد ، چرا مخالفت می کنید ؟ دختر خانمی می گفتند : پدر من همه ی خواستگاران را رد می کنند و میگویند تا مدرک دکترا را نگرفتی ، نمیشود ازدواج کنی .
خوب تا آن موقع سن ایشان بیست و هشت سال میشود و فرصتها را از دست می دهند . شما که با این دلایل غیر منطقی خواستگاران را رد می کنید فکر نمی کنید که سن دختر شما بالا می رود و فرصت ها را از دست می دهد ، بعد ناراحت می شوید . در ایران خانواده ها هم با هم ازدواج میکنند. رضایت پدر و مادر خیلی مهم است. همه با هم باید به یک جمع بندی برسند.
غربی هابا سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری.
امام پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند
امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : « ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم».
این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم! جملهی دومشان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم.
وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-،تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و «هموطن»
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند
شما هر لغتی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنهای».
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به «حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای». یک هفته بعد شهیدش میکنند. آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای». سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!
به امید ظهور............صلوات
دل نوشت : هیچکس مثل امام خامنه ای در جهان طرفدار ندارد و استقبال به این عظمت ندارد به رهبرم افتخار میکنم . ایشان از همه نظر شایسته و بهترین شخصیت برای رهبری هستند.
با كمال تواضع و فروتنی نسبت به جوانی كه به قصد تطهیر باطن كمر همت بسته است، نصائحی چند كه بعضی مجرب است و بعضی از توصیه های سالكان راه است، بیان داشته می شود تا انشاء الله نگارنده را نیز از دعای خیر فراموش نكنید. برای سحرخیزی و صبح زود بیدار شدن می توان از راههای مختلفی كمك گرفت كه به بعضی از آنها اشاره می شود:
1- وضو گرفتن در موقع خواب، اگرچه بهتر است انسان همیشه با وضو باشد. همانطوری كه پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «كسی كه در حال وضو بمیرد پاداش شهید را دارد»(وسائل الشیعه،ج 1/ ص 269)
2- در شب با شكم پر نخوابیدن، و لازمه این كار آن است كه انسان كمتر غذا بخورد و به محض غذا خوردن به بستر نرود. شكم پر انسان را از خداوند دور، و به شیطان نزدیك می كند. امام باقر (ع) می فرماید: «هیچ چیزی مبغوض تر از شكم پر نزد خداوند نیست»( كافی ج 6 ، ص 270)
3- در وقت خواب ذكر خداوند را گفتن، مثل تلاوت سوره فاتحه، حمد، آیه الكرسی، چهار قل، آیه آخر سوره كهف، و دیگر ذكرهائی كه در كتاب مفاتیح الجنان به آنها اشاره شده است.
4- زودتر خوابیدن در شب نیز یكی از عوامل زود بیدار شدن در صبح و سحر خیزی است، و یا اینكه در روز كمی استراحت نموده تا در شب بتوان راحت تر بیدار شد.
5- رو به قبله خوابیدن و سعی بر ترك خوابیدن به رو. امام صادق(ع) می فرماید: «كسی را كه دیدید به صورت روی زمین خوابیده، بیدارش كنید» (من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 318)
6- سعی بر ترك گناه، زیرا گناه كردن و با افراد گنهكار نشست و برخاست نمودن انسان را امور خیر، از جمله نماز شب و سحرخیزی محروم می كند.
امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: « كسی كه مرتكب گناه شود از نماز شب محروم می گردد، و به درستی كه عمل به گناه، اثرش سریعتر است در شخص گنهكار از اثر چاقویی كه در گوشت به جای می ماند»( میزان الحكمه، ج 5 ، ص 422)
7- تفكر و مطالعه در معانی و آثار و فوائد نماز، تا به قلب باورانده شود كه اصل، عبودیت خدا و حفظ معنویت است، و این كه امور دنیوی اگر چه از نعمتهای خداوند متعال است، ولی موقعی برای انسان با ارزش و مفید هستند كه در راه آخرت از آنها استفاده شود.
در پایان شایان ذكر است كه آدمی با مراقبت می تواند به جایی برسد كه واقعا عاشق نماز شود و آن را از ته دل دوست بدارد، به طوری كه قبل از اذان منتظر ارتباط با معشوق باشد و به محض شنیدن اذان، دیگر طاقت و حوصله هیچ كاری را نداشته باشد، همانگونه كه بعضی افراد به شوق رفتن به مسافرت و یا انجام كار مهمی كه در پیش دارند چندین بار در شب بیدار می شود تا ساعت موعود فرا رسد. در نتیجه اگر كسی این موارد را رعایت نماید و توكل بر خداوند نموده و از خود خدا طلب كمك و یاری كند، به طور حتم هر ساعتی كه اراده كند فرشتگان الهی او را بیدار خواهند كرد.
نكته مهم:
* رهرو آن نیست كه گه تند و گه آهسته رود ** رهرو آن است كه آهسته و پیوسته رود *
لذا از كم شروع كنید تا بتوانید مراحل بعدی را نیز انجام دهید. خود را اجبار نكنید كه امشب حتما باید اینقدر اعمال انجام دهم، چرا كه عمل كمی كه همراه با آمادگی و روح معنوی باشد، بهتر از آن عمل بسیاری است كه خالی از اقبال روحی باشد. از خود به اندازه توانتان انتظار داشته باشید.
اگر به تدریج و آرام حركت كنید، هر روز بر توانا یی های شما افزوده می شود. از شكست های گاه و بیگاه ناامید نشوید كه دنیا دار افت و خیز است، و همین شكست ها و پیروزی هاست كه انسان را آزموده و قوی می كند و آمادگی كارهای بزرگ به انسان می دهد. در كتاب احوالات مرحوم آیت الله شاه آبادی (استاد عرفان امام خمینی) آمده است كه ایشان برای توصیه به شب زنده داری و سحرخیزی می فرمود: « اگر برای نافله شب بیدار شدید و دیدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید، بنشینید، حتی چای بخورید. بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می كنید.»
[ر.ك. به كتاب "عارف كامل (احوالات آیت الله شاه آبادی)" از بنیاد علوم و معارف اسلامی ، ص 48]
یكى از نعمتهاى معنوى بهشت، نعمت سلام است كه هنگام ورود به بهشت و بعد از آن، از بهشتیان پذیرایى مىكنند:
الف - سلام خداوند بر فرشتگان؛ «سلام قولاً من ربّ رحیم». (1)
ب - سلام فرشتگان بر بهشتیان به هنگام ورود؛ «یقولون سلام علیكم أدخلوا الجنّة بما كنتم تعملون». (2)
ج - سلام فرشتگان بر بهشتیان بعد از ورود؛ «و الملائكة یدخلون علیهم من كلّ باب سلام علیكم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار». (3)
د - سلام بهشتیان بر یكدیگر؛ «الاّ قیلاً سلاماً سلاماً».(4)
------------------------------------
پی نوشت ها:
1- یس/58
2- نحل/32
3- رعد/24
4- واقعه/26
------------------------------------
منبع:هزارو یک نکته از قرآن، قرائتی
ياران حضرت مهدي (عج) از گوشه و كنار جهان گرداگرد او جمع مي شوند. درباره شيوه آگاهي سپاهيان از قيام و گرد هم آمدن آنان در مكه، روايات به شيوه هاي گوناگوني اشاره دارد. بعضي شب در بستر خود به خواب رفته اند و صبحگاهان خود را در محضر امام (ع) مي بينند. برخي با طي الارض ـ پيمودن مسافت طولاني در مدت كوتاه ـ به حضرت مي پيوندند و گروهي پس از آگاهي از قيام به وسيله ابرها نزد حضرت مي آيند.
به روايتي در اين باره توجه فرماييد:
امام صادق (ع) مي فرمايد: «هنگامي كه به حضرت مهدي (عج) اذن خروج و قيام داده شود، خداوند را با نام عبري آن مي خواند. در آن هنگام يارانش ـ كه سي صد و سيزده نفرند و همانند ابرهاي پاييزي پراكنده اند ـ مهيا مي شوند و آنان همان صاحبان پرچم ها (و فرماندهان) هستند. برخي از آنان شب هنگام در حالي كه در بستر آرميده اند، ناپديد مي شوند و به هنگام صبح خود را در مكه مي بينند و برخي به هنگام روز سوار بر ابرها ديده مي شوند. آنان با نام خود و پدر و فايل و شهرت شناخته مي شوند».
مفضل بن عمر مي گويد: عرض كردم: فدايت شوم؛ كدام دسته از نظر ايمان در مرتبه برتري قرار دارند؟ حضرت فرمود:آنان كه بر فراز ابرها در حركت خواهند بود، همان ناپديد شدگانند كه در شان آنان اين آيه مباركه فرود آمده است: «أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا (بقره(2) آيه 148) هر كجا باشيد، خداوند همگي شما را خواهد آورد»
عبدالله پسر عجلان مي گويد: خدمت امام صادق (ع) سخن از قيام حضرت مهدي (عج) به ميان آمد. به حضرت عرض كردم: چگونه از ظهور حضرت آگاهي مي يابيم؟ فرمود: «صبح مي كنيد، در حالي كه زير بالش خود، نامه اي را مي بينيد كه در آن نوشته شده است: پيروي از مهدي كار معروف و خوبي است». ( بحارالانوار، ج52، ص 324؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 582؛ ترجمه جلد13، بحارالانوار ص 916)
امام رضا (ع) مي فرمايد: «سوگند به خدا كه اگر قائم ما قيام كند، خداوند، شيعيان را از همه شهرها، نزد او گرد مي آورد». (مجمع البيان، ج 1 ، ص 231؛ اثبات الهداه، ج3، ص 524؛ نورالثقلين، ج1، ص 140، بحارالانوار، ج 52، ص 291)
نيز امام صادق مي فرمايد: «در حالي كه جوانان شيعه، بر پشت بام ها خوابيده اند، ناگهان آنها را در يك شب و بدون وعده قبلي نزد حضرت مي آورند. آن گاه همگي صبحگاه نزد حضرت گرد مي آيند». (نعماني ، غيبه، ص 316؛ بحارالانوار، ج 52، ص 198؛ بشاره الاسلام، ص 198)
ديدار با حضرت
بر اساس روايات ياران ايشان بعد از ظهور به خدمت ايشان مي رسند و گويا پيش از آن ديداري نداشته اند .
اميرمومنان (ع) در اين باره مي فرمايد: «ياران مهدي (عج) ـ كه سي صد و سيزده نفرند ـ به سوي او مي روند و او را كه پنهان شده است، مي يابند و مي پرسند: آيا تو مهدي موعود هستي؟ مي فرمايد: «آري، ياري من!» آن گاه دوباره خودش را از آنهان پنهان مي كند و به مدينه مي رود. ياران حضرت چون آگاهي مي يابند، به سوي شهر مدينه به راه مي افتند و آن گاه كه به شهر مدينه مي رسند، امام پنهاني به شهر مكه باز مي گردد و يارانش براي پيوستن به حضرت به مكه مي روند. بار ديگر امام (ع) به شهر مدينه مي رود و چون ياران مدينه مي رسند، حضرت به سوي مكه حركت مي كند و اين رفتار سه بار تكرار مي شود».
امام (ع) ياران را اين گونه مي آزمايد تا از ميزان وفاداري ايشان آگاه گردد. پس از آن، در ميان صفا و مروه ـ در كعبه ـ ظاهر مي شود و خطاب به يارانش چنين مي گويد: «من به كاري دست نمي زنم، مگر آن كه شما با من بر شرايطي بيعت كنيد و بر آن پاي بند باشيد و چيزي از آن را تغيير ندهيد؛ من نيز هشت چيز را متعهد مي شوم». يارانش در پاسخ امام (ع) همگي مي گويند: ما به طور كامل تسليم هستيم و از تو پيروي مي كنيم و هر شرطي را كه قرار دهيد، مي پذيريم. بفرماييد آن شرايط چيست؟
حضرت به سوي كوه صفا در مكه به راه مي افتد و ياران نيز در پي او مي روند. در آنجا خطاب به آنان مي فرمايد: «با شما بر اين شرايط پيمان مي بندم:
1 ـ از ميدان رزم نگريزيد. 2 ـ دزدي نكنيد. 3 ـ عمل نامشروع انجام ندهيد. 4 ـ كارهاي حرام انجام ندهيد. 5 ـ كار منكر و زشت انجام ندهيد. 6 ـ كسي را جز به حق نزنيد. 7 ـ زر و سيم نيندوزيد. 8 ـ جو و گندم احتكار نكنيد. 9 ـ مسجدي را ويران نسازيد. 10 ـ به ناحق شهادت ندهيد. 11 ـ مومني را خوار و كوچك نكنيد. 12 ـ ربا نخوريد. 13 ـ در سختي ها و مشكلات پايداري كنيد. 14ـ فرد خداپرست و يكتاپرستي را لعنت نكنيد. 15 ـ شراب ننوشيد. 16 ـ لباس زربافت نپوشيد. 17 ـ لباس ابريشم و حرير بر تن نكنيد. 18 ـ شخص فراري را تعقيب نكنيد. 19 ـ خون حرامي را نريزيد. 20 ـ به منافق و كافر انفاق نكنيد. 21 ـ لباس خز نپوشيد. 22 ـ خاك را بالش خود قرار دهيد( شايد به اين معنا باشد كه فروتن و متواضع باشيد). 23 ـ از كارهاي ناشايست بپرهيزيد. 24 ـ به معروف امر كنيد و از منكر باز داريد.
اگر به اين شرايط، پاي بند شويد و رفتار كنيد، بر من واجب است كه جز شما را به عنوان ياور برنگزينم و نپوشم مگر آن چه شما مي پوشيد و نخورم جز، آن چه شما مي خوريد و بر مركبي كه شما سوار مي شويد،سوار شوم و هر جا كه شما باشيد، با شما باشم و هر جا كه رهسپار شويد، با شما بيايم و به نيروي كم خرسند و خشنود باشم و زمين را از عدل و داد آكنده سازم؛ آن سان كه از ستم و جور پر شده است و خدا را به گونه اي كه شايسته است،پرستش نمايم. من به آن چه گفتم، وفادار خواهم بود و به شما نيز به عهد خود وفا كنيد».
اصحاب مي گويند: راضي شديم و به آن چه فرمودي با تو بيعت مي كنيم. آن گاه امام علي (ع) با تك تك ياران (به نشانه بيعت) مصافحه مي كند (الشيعه و الرجعه، ج1، ص 157؛ عقدالدرر، ص 96)
البته بايد توجه داشت كه حضرت، اين شرايط و آزمايش را با نيروهاي ويژه انجام مي دهد؛ زيرا آنان در حكومت امام (ع) از كارگزاران خواهند بود و آنانند كه با كردار خوب خود، در گسترش عدالت در جهان نقش موثري دارند