حقوق كارگرِ روز مزد بيشتر از كارمند رسمي است . اين به خاطر آن نيست كه شخصيت كارگر از كارمند بيشتر است ، بلكه به خاطر آن است كه براي كارمند ، بيمه ، بازنشستگي ، مرخصي ، حق مأموريت ، حق مديريت ، حق عائله ، سختي كار ، بدي آب و هوا و ... در نظر گرفته شده است كه اگر همه آنها محاسبه شود ، حقوق كارمند از كارگر بيشتر مي شود .
اسلام ، ارث زن را نصف مرد قرار داده ولي در عوض هزينه زندگي را از دوش او برداشته و هزينه هايِ خوراك ، پوشاك ، مسكن و درمان او را توسط مرد تأمين كرده است . زن ، سهم ارث خود را براي خود حفظ مي كند و تمام مخارج زندگي خود را از شوهر مي گيرد . به علاوه مهريه اي را هم از او دريافت مي كند كه اگر مهريه و هزينه زندگي را در كنار سهم ارث بگذاريم ، سهم زن بيشتر مي شود .
منبع: پرسش هاي مهم پاسخ هاي كوتاه، حجت الاسلام محسن قرائتي
ناووسيه عنوان مشهور فرقه اي است از شيعه، كه تابعين عجلان و عبدالله بن ناووس بصري هستند و امام صادق (ع) را امام حي و غايب از انظار مي دانند و مهدي منتظر و قائم آل محمد (عج) مي شمارند و به عقيده اينها امام زنده هست.
استاد علامه سبحاني در كتاب الملل و النحل و اصول الحديث و احكامه مي فرمايند.
اينها تابعين مردي از اهل بصره مي باشند و معتقد به امامت امام جعفر صادق (ع) هستند و مي گويند او زنده هست و مهدي منتظر مي باشد و روايت كرده اند كه امام فرموده: اگر كسي آمد به شما خبر داد كه من امام جعفر صادق را غسل دادم و كفن كردم او را تصديق نكنيد زيرا «فان صاحبكم صاحب السيف...[1] در ملل و نحل دارد علت «ناووسيه» ناميدن اين فرقه بخاطر رئيس آنها است كه بنام عجلان بن ناووس از اهل بصره مي باشد. در كتاب الملل و النحل شهرستاني هم تقريباً نظير اين مطالب را نقل كرده و علت تسميه به ناووسيه را گفته، شايد از قريه ناووس بوده اند، به اين جهت ناووسيه گفته اند.[2]...
بعد از بيان مطالب زير، پاسخ اين پرسش روش مي گردد.
1. همه مي دانيم كه شيعه داراي فرقه هاي و شاخه هايي متعددي است كه شامل اماميه اثني عشريه، زيديه، اسماعيليه و شيعيان علوي تركيه مي شود. براي همين مناسب است ابتدا تعريفي از معناي شيعه داشته باشيم: شيعه در لغت برد و معنا اطلاق مي شود، يكي توافق و هماهنگي دو يا چند نفر بر مطلبي، و ديگري، پيروي كردن فردي يا گروهي، از فرد يا گروهي ديگر و در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته مي شود كه بر خلافت و امامت بلافصل علي ـ عليه السّلام ـ معتقدند، و بر اين عقيده اند كه امام و جانشين پيامبر - صلي الله عليه و آله و سلم - از طريق نصّ شرعي تعيين شده و امامت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ديگر امامان شيعه نيز از طريق نص شرعي ثابت شده است.[1]...
در طول تاريخ صف بندي هاي فرقه اي ميان مسلمين، متأسفانه موجب كشتارهاي خونيني بوده است و بسياري از مردم بيگناه قرباني جهل و تعصب هاي احمقانه و جاه طلبي هاي عده اي دنيا پرست شده اند و در اين كشمكش ها هيچ طائفه اي به اندازه طائفه شيعه قرباني نداشته است، شهادت در راه خدا ميراثي ماندگار از ائمه اطهار به اين گروه عاشق بوده است.
مي توان با جرات گفت كه از اولين روزهاي اسلام كمتر سالي بر شيعه گذشته است كه در آن سال داغدار جمعي از عزيزانش كه فقط به جرم دوستي و محبت به اهل بيت پيامبر در خون خويش خفته اند، نبوده است. و در ميان شهيدان اين مكتب خونرنگ خلعت شهادت بر قامت علماي آن بسيار جلوه گر است...
زرتشت واژهاي است آريايي كه در اصل «زراتشتر» بوده كه گويند جزء اخير آن «اشترا» به معناي شتر است. براي اين تسميه وجوه مختلف ذكر كردهاند كه از آن جمله «داراي زرد اشتران»يا «صاحب كهن اشتران» ميباشد.[1]
تاريخ تولد زرتشت بسيار مجهول است برخي از محققين تولد وي را حدود 660 سال قبل از ميلاد ميدانند و برخي ديگر با قراين و دلايل موجه، برآنند كه زمان ظهور زرتشت قديمتر از آن تاريخ بوده و او در حدود هزار سال قبل از ميلاد ميزيسته، و حتي برخي از پژوهشگران زمان تولد او را دو هزار سال قبل از ميلاد دانستهاند، مستشرقين بطور كلي زمان تولد وي را بين قرون ششم تا دهم قبل از ميلاد ميدانند.[2]
روايات باستاني بر آن است كه زرتشت در پانزده سالگي نزد آموزگار تعليم يافت و در سن بيست سالگي پدر و مادر و همسر خود را رها كرده ، براي يافتن اسرار مذهبي و پاسخ مشكلات روحاني كه ضمير او را پيوسته مشوش ميداشت در اطراف جهان سرگردان شد. از ديدگاه پيروان زرتشت او چون به سن سي سالگي رسيد، مكاشفاتي بر او پديدار شد و گويا به پيامبري رسيد، سپس به تبليغ آيين خويش پرداخت و از جمله كساني كه به آيين او گرويد، پادشاهي بنام«ويشتاسب» بود كه با خلوص نيت، دين زرتشت را پذيرفت و در تبليغ و ترويج آن سعي فراوان نمود...
زرتشت فرزند پوروشسپ که تاريخ حقيقي تولد او بسيار مجهول است. روايات ايراني تولد او را حدود 660 قبل از ميلاد بيان کرده اند. ولي بعضي ديگر با قراين و دلايل موجه، تولد او را 1786 قبل از ميلاد دانسته اند. او قبل از بعثت حضرت موسي _عليه السلام_ تبليغ دين خود مي کرده است.[1]
زرتشت از هفت سالگي به فراگيري علم و حکمت پرداخت و در پانزده سالگي موفق به گرفتن «کُشتي» _نام کمربند مقدس زرتشتيان است_ شد. او از آغاز عمر به خوي مهرباني و سرشت لطيف معروف گرديد. در هنگام بروز قحط سالي که مصادف با دوران جواني او بود نسبت به سالخوردگان حرمت و رأفت و دربارة جانوران محبت و شفقت به عمل آورد. هم چنين در حملة تورانيان به ايران، به پرستاري زخميان جنگ پرداخت...
آزادى در اسلام يعنى رهايى از بندگى غير خدا . اين جمله گرچه بسيار كوتاه است اما معناى آن بى اندازه وسيع است . غـيـر خـدا يـعـنى هواهاى نفسانى خود انسان ياانسان هاى ديگر كه به صورت استعمار و استحمار ظهور و بروز مى كند . اما آزادى به معنايى كه امروزه در غرب رايج است هيچ گاه مطلوب اسلام نيست . حتى كسانى كه آيه شريفه لا اكراه فى الدين را به آزادى عقيده تفسير نموده اند , درست نيست . زيـرا اساس همه جوامع و عقايد اسلامى توحيد است و با اين وجود چگونه ممكن است اسلام آزادى عقيده را تجويز و تشريع نمايد . آيا ميان آزادى عقيده و توحيد تناقض آشكار وجود ندارد ؟
به عبارت ديگر عقيده به معناى حصول ادراك تصديقى امرى اختيارى نيست تا از آن منع شود يا آزاد شمرده شود . آنچه منع و الزام مى پذيردملتزم شدن به لوازم عقيده است . لـوازمـى از قـبيل عمل و دعوت و احتجاج و استدلال بر عقيده از طريق گفتار و نوشتار , و فاسد كـردن عـقـايـد مـردم 000 طبيعى است كه هيچ اجتماعى و هيچ قانونى چنين اجازه اى به كسى نخواهد داد . البته آزادى اظهارنظر و عقيده در بحث مساله ديگرى است كه در جاى خود بايد به آن پرداخت .
منبع : تفسير الميزان ج 4 ص 116
زيرا اولا اين كار سبب مى شد كه بسيارى از كفار تظاهر به اسلام كنند , و در واقع اسلام نياورند , و پس از آزادى دوباره به توطئه و ستيز عليه نظام اسلام بپردازند . ثانيا , در حال بردگى بهتر مى شد به آنان آموزش اسلامى داد و آنان راتربيت كرد و نبايد فراموش نمود كه هدف اسلام اساسا هدايت و انسان سازى است . ثـالـثـا ; در كـدام كشور و كدام حكومت وقتى جنگى درمى گيرد و يك طرف پيروز مى شود ,به محض تسليم طرف مقابل , طرف پيروز آنان را رها مى كند . به بيان ديگر عقلاءچنين روشى را امضا نمى كند .
منبع: تفسير الميزان،علامه سيد محمد حسين طباطبائى ج 6 ص 357
در حالي كه در جهان بدحجابي و بي حجابي شيوع پيدا كرده و در اثر همين كار، فساد و بي بندوباري، بسياري از كشورهاي دنيا را فراگرفته، عده اي گمان مي كنند كه حجاب مخصوص دين مقدس اسلام است، در حاليكه اين توهم صحيح نيست. زيرا آنچه به طور خلاصه مي توان گفت آن است كه: تمام ملل و مردم جهان، زنانشان داراي حجاب بوده اند اگرچه در كيفيت پوشش فرق داشته اند.
با كندوكاو در تاريخ ايران باستان و آثار بجاي مانده از آن دوران كه اغلب مردم شان كيش زرتشت داشتند، چنين بدست مي آيد كه زنان ايران از ديرباز حجاب و اخلاق نيكو و پاكدامنيشان زبانزد همه بوده است و اين حقيقت نيز روشن مي شود كه با ورود اسلام به ايران، حجاب وارد ايران نشده است، بلكه بانوان ايران از قديم الايام حجاب داشته اند. در تاريخ آمده است كه: هنگامي كه سه تن از دختران كسري (شاهنشاه ساساني) را به همراه غنائم فراوان نزد عمر آوردند وي دستور داد با آوازي بلند روي آنان فرياد كشند كه پوشش از چهره برگيرند تا مسلمانان آنها را ببينند و خريداران بيشتر با پول زيادتري پيدا شوند. دوشيزگان ايراني از برهنه كردن صورت خودداري كردند، و يك مشت بر سينة نماينده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند.[1]...
در مورد شخصيتها و چهرههاي تاريخي كمتر كسي را ميتوان يافت كه مانند زرتشت چهره معمائي و مبهمي داشته باشد. شخصيت حقيقي او آن قدر تاريك و مبهم است كه برخي از پژوهشگران او را اختلافيترين چهره تاريخ ميدانند چرا كه هم در تاريخ تولد و هم در محل تولد او، اختلافات هاي فراواني به چشم ميخورد كه اصلاً قابل جمع نيستند و هم در شخصيت واقعي او مباحث و داستانها و اقوال متفاوت و متضادي وجود دارد به همين جهت گروهي از محققان و نويسندگان در تاريخي بودن شخصيت وي، شك و ترديد دارند و شخصيت او را نيز مانند جمعي از بزرگان و قهرمانان ادوار باستاني، افسانهاي دانستهاند، ولي غالب محققان و دانشمندان معتقدند كه زرتشت وجود تاريخي داشته و مولود افسانه و يا زائيده فرهنگ ساساني نيست...