حضرت علی (ع) هیچ گاه «حق» را فدای «مصلحت» نکردند، لکن به نظر میرسد در حکومت ما مصلحتهایی به حق ترجیح داده میشوند؟
همیشه در برهههای خاص یا نزدیک به انتخابات که میشود، بحثهایی در خصوص «مصلحت» شایع میشود و البته مثالهای متفاوت میآورند تا مقصود اصلی پنهان بماند، ولی مقصود که زیر سؤال بردن نهادهای قانونی چون «شورای نگهبان» و نیز «تشخیص مصلحت» است که هر دو زیر مجموعه نهاد رهبری قرار دارند، القا شود.
معمولاً برای موجه جلوه دادن خود، نامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ابتدا کلام آورده و با استناد به سیره ایشان میگویند: «علی هیچ گاه حق را فدای مصلحت نکرد» و به مثالهایی در خصوص رفتار با طلحه و زبیر یا ... (که در متن این سؤال نیز طرح شده بود) استناد میکنند.
به گزارش شیعه آنلاین، روحانيان سنتي معمولا با همسر و فرزندان به خريد نمي رفتند اما طلبه هاي جوان چنين محدوديتي براي خود نمي بينند، ممکن است اين نوع کنجکاويها براي برخي طلبه ها ناخوشايند باشد..
فرهنگ نیوز در بخش وبلاگستان این سایت به قلم یک طلبه می نویسد: طلبه ها نيز همانند بقيه مردم براي خريد احتياجات خود به مراکز خريد مراجعه ميکنند اما شايد بخاطر ملبس بودن برخي از آنها و در نظر داشتن برخي از ارزشها و فرهنگ خاص طلبگي شايد خريد آنها کمي متفاوت باشد. براستي طلبه ها از کجا خريد ميکنند؟ محدوديت هاي طلبه هاي ملبس در خريد چيست؟ چه معيارهايي را رعايت مي کنند؟...
به گزارش خبرنگا علمي باشگاه خبرنگاران به نقل از نیو نیوز؛ آقایان به دلیل این که دارای شغل های پرخطر ،حساسیت داشتن ، فراموشی، دوست نداشتن زیور آلات و از سر بی لطفی گاهی حلقه دست نمی کنند.
بررسی ها نشان می دهند؛ بسیاری از مردان در مشاغل سخت و پرخطر فعالیت دارند و نمی توانند کارشان را با زیور آلات انجام دهند و مردان بسیاری هم به مواد سازنده زیور آلات حساسیت دارند به طوری که با دست کردن آن احساس آرامش ندارند.
هر چند بدون تردید همسرشان را دوست دارند اما خیلی دوست ندارند که همه متوجه متاهل بودنشان شوند.
به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ،بتازگی یك تحقیق نشان داده است خوابدیدن میتواند همچون یك رواندرمانی موثر از بار سنگین خاطرات بد ما بكاهد. در این تحقیق از یكسری داوطلب خواسته شد به تصاویری كه میتوانند بشدت یك فرد را تحت تاثیر قرار دهند، نگاه كنند و سپس از آنها خواسته شد كه بخوابند. اسكن مغزی این افراد نشان داد فشار وارد بر بخشی از مغز ـ كه مسئولیت كنترل احساسات و عواطف را بر عهده دارد ـ در یك برهه مشخص دچار ركود شد...
اگر از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده نکردیم و بلکه از آن در راه نادرست و گناه و نافرمانی استفاده کردیم، نتیجه وضعی اش این است که مجازات می شویم و بی توفیقی و خذلان نصیبمان می گردد و اسباب و زمینه های موفّقیّت را از دست می دهیم و بلکه زمینهء سقوط و تنزّل بیشترمان می شود.
بعضی مسائل برای ما مخفی است؛ برای مثال شب قدر در چند شب پنهان است و انسان باید در همه این شبها بیدار بماند تا شب قدر واقعی را دریابد یا طاعت مقبول در میان طاعتها مخفی است و مشخص نیست كه خدای سبحان كدام اطاعت را قبول میكند، پس انسان نباید هیچ اطاعتی را ترك كند.
عِقاب هم در میان گناهان مخفی است و معلوم نیست كه انسان برای كدام گناه عقاب میشود. در بسیاری موارد هم خداوند گناهان را میبخشاید. در سوره مائده میخوانیم: (وَ یَعْفُوا عَنْ كَثیر).[ مائده (5) ، آیه 15] دعای «یا مَنْ یَقبلُ الیَسیرَ وَ یَعفُو عَنِ الكَثیرِ اقْبَلْ مِنّی الْیَسیرَ وَ اعْفُ عَنّی الكَثیرَ إنّكَ أنتَ العَفُوُّ الغَفُورُ»[ وسایل الشیعه ، ج2 ، ص 462 ، ح 39]، نیز از همین آیه گرفته شده است...
ما که هم عاقل هستیم و هم متشرّع و بهقول خودمان: از جهنّم میترسیم و میدانیمکهگناهان، جهنّمسازند، پس چرا و با چه جرأت، در میانگناه و عصیان غوطه میخوریم؟! ما که باورکردهایم مثلاً: نگاه من جهنّمساز است؛گفتار من، خوراک من وکسب وکار من جهنّمسازند، پس چگونه استکه چنینآسودهخاطر در یک جوّ جهنّمآفرین زندگی میکنیم و هیچ نمیترسیم؟
در هیاهوی زندگی لحظه ای توقف و گوش دادن به نوای الهی آیات قرآن لذتی تکرار نشدنی است. در تمامی هفت آیة 80 تا 86 سورة توبه از صفحة 200، باز سخن دربارة معرّفی منافقان بهوسیلةکردار، گفتار و پندار آنهاست. از میان اینآیات، قصد ما پرداختن به دوآیة 81 و 82 است.
ایندوآیه میفرمایند: «فَرِحَ المُخَلَّفونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسولِ الله، وَکَرِهوا أن یُجاهِدوا بِأموالِهِم وَ أنفُسِهِم فی سَبیلِ الله، وَ قالوا: لاتَنفِروا فِی الحَرّ، قُل: نارُ جَهَنَّم أشَدُّ حَرّاً، لَوکانوا یَفقَهون»؛ منافقانِ «متخلّف، از مخالفت با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خوشحال شدند وکراهت داشتندکه با اموال و جانهای خود، در راه خدا جِهادکنند و به مۆمنانگفتند: شما نیز در این گرما حرکت نکنید و بهسوی میدان جنگ نروید. بگو: آتش جهنّم از اینگرمتر است اگر بفهمند»...
استخاره به چه معناست؟
استخاره یعنی طلب خیر کردن.
ائمه(ع) چگونه استخاره می کردند؟
در روایات اینطور آمده است که ائمه(ع)، امور را به خداوند واگذار می کردند. اما در مواردی که بین خیر و شر بودن امری، در دو راهی می ماندند و خیر و شر بودن برای آنها پنجاه پنجاه بوده است؛ استخاره می گرفتند. استخاره راهی است که خداوند برای انسان باز کرده است. در آیه اول سوره مبارک ابراهیم(ع)، خداوند اینطور می فرماید:« کتابُ انزَلناهُ الیکَ لتخرِجَ النّاس مِن الظُلماتِ الیَ النّور». کتابی است که آن را به سوی تو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان، از تاریکی ها به سوی نور بیرون آوری. قرآن، نور و جرقه ای برای انسان پدید می آورد. یا خداوند در جای دیگری می فرماید:« انّ هذا القُرآن یَهدی للّتی هیَ اَقوَم». قرآن، استوارترین راه است. «یَهدیهِم الی صِراط المُستَقیم». قرآن، به راه مستقیم هدایت می کند. در استخاره امر خود را به خداوند واگذار می کنیم. «اُفُوضُ امری اِلی الله». شاگردان ائمه(ع) نیز اهل استخاره بودند. دیالوگهای حضرت فضه، همگی قرآنی بود...
چيستي ايمان
«ايمان» از نظر لغوى به معناى گرويدن، عقيده داشتن، ايمن كردن و باور داشتن است (فرهنگ معين) و از نظر اصطلاحى به معناى عقيده داشتن به ضروريات دين (اصول و فروع آن) مىباشد؛ يعنى، انسان به يگانگى خداوند، رسالت پيامبر اكرم(ص)، امامت دوازده امام (ع) و عدالت خداوند و... قائل باشد. البته اشخاص در اين اعتقادات مختلف هستند: برخى، ايمان زبانى دارند و گروهى ايمان عقلى دارند؛ يعنى، به اين امور علم دارند و برخى نيز از اين دو مرحله گذشته و به ايمان قلبى رسيده اند كه ثمره آن باور داشتن تمامى اين مسائل است. و شايد يكى از مناسبتهايى كه باعث شده معناى لغوى ايمان به معناى اصطلاحى ياد شده سوق داده شود، ايمن شدن آدمى از بسيارى از خطرها و مشكلات روحى و اجتماعى در اثر ايمان است.
قلب چون به حقيقتي معتقد شود، شوق و حب نسبت به آن پيدا مي کند و همت انسان را به سوي آن برمي انگيزد و در اين حالت است که اطمينان و آرامشي وجود آدمي را فرا مي گيرد و حرکت به سوي عمل آغاز مي شود و اين با مفهوم ايمان که از «امن» گرفته شده و با «امنيت» و «امان» هم خانواده است سازگار مي باشد...
در آيه 52 سوره شوري مي فرمايد: ((وانك لتهدي الي صراط مستقيم )) و در آيات 43 مريم - 38 غافر - 19 نازعات , 29 غافر - 88 نسائ - 40 زخرف - 159 و 181 اعراف - 73 انبيائ و 24 سجده , هدايت را براي غيرخدا (رسولان و انبيائ و امامان و موئمنين ) به كار برده است ...
زن و مرد در شخصيت انساني يكسان هستند ، و ديه ، قيمت انسان ها نيست ، بلكه جبران خسارت مالي است . اگر كسي مردي را بكشد ، به نان آور خانه لطمه زده و ضربه اقتصادي بيشتري وارد كرده است و به همين دليل جريمه بيشتري بايد بپردازد .
اگر كم و زيادي ديه بر اساس شخصيت افراد باشد ، بايد هر كس يك شخصيت علمي يا معنوي را كشت ، قصاص و ديه بيشتري را متحمل شود . در حالي كه ديه ساده ترين افراد و برجسته ترين افراد ، از نظر حقوقي يكسان است . در مسايل حقوقي ، حضرت علي عليه السلام و ابن ملجم يكسان هستند و به همين خاطر حضرت علي عليه السلام در مورد قاتل خود فرمود : « فاضربوه ضَربه بضَربه » (1) او يك ضربت به من زد ، شما هم يك ضربت به او بزنيد ، نه بيشتر .
اگر ديه و قصاص بر مبناي شخصيت افراد باشد ، همه ثروت و پول هاي دنيا را هم بدهيم ، جبران يك ذره از شخصيت علي بن ابيطالب عليه السلام نمي شود .
آري ، حساب ديه ، حساب شخصيت افراد نيست تا خيال كنيم كه چون ديه زن نصف مرد است ، پس شخصيت او كمتر از مرد است .
پی نوشت:
1- نهج البلاغه ، نامه 47 .
منبع: پرسش هاي مهم پاسخ هاي كوتاه، حجت الاسلام محسن قرائتي