حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به نامهی یكی از مقلدین پیرامون علاج دردهای روحی پاسخ دادند.
متن نامه و پاسخ معظم له بدین شرح است:
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(مدظلهالعالی)
با سلام و احترام؛
حضرت آقا چند وقتی است از درون خستهام، و روح و روانم آشفته و مضطرب است. به گمانم همه اینها به خاطر گناهانی است كه انجام دادهام. بفرمایید علاج دردهای روحی من چیست؟ با سپاس فراوان
یكی از مقلدین حضرتعالی
بسم الله الرحمن الرحیم
علیكم السلام و رحمة الله
فرزند عزیزم!
همین حالتی كه دارید بسیار مغتنم است و موجب تنبه و بیداری شما میشود. به طور كلی درباره محو آثار گناهان؛ اولاً به درگاه الهی توبه كنید كه خداوند سبحان، غفار الذنوب است، و ثانیاً با قرائت قرآن بعد از نمازهای واجب، قلبتان را نورانی كنید كه مداومت بر آن، آثار فراوان دنیوی و اخروی برایتان خواهد داشت، و نیز در نماز جماعت شركت كنید و با افراد متقی و صالح معاشرت كنید، و مواظب انجام واجبات و ترك محرمات باشید. همیشه به یاد حضرات معصومین علیهم السلام، خصوصاً حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه باشید. انشاء الله موفق باشید.
لطف الله صافی
19جمادی الاولی1433
منبع: حوزه نیوز
- با خیالی آسوده استراحت کنید
اگر زمان بشما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان کنید و مرتبا با خود بگوئید: باید امروز را هم درس می خواندم و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصیص داده اید، با استرس سپری کنید. اما فراموش نکنید که در حالت استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید.
- وضعیت جسمی خود را در نظر بگیرید
در زمانهایی که خسته، عصبانی، حواس پرت و شتاب زده هستید درس نخوانید. زمانی که مغز انسان در حالت آرامش است، مانند یک اسفنج اطلاعات را جذب می کند، برعکس زمانی که استرس دارید، تلاش شما برای یادگیری بی فایده است، زیرا در چنین حالتی مغز اطلاعات را دفع می کند. هیچگاه در زمانی که فکر شما به چیزهای دیگری مشغول است، خود را مجبور به درس خواندن و یادگیری نکنید، این کار چیزی جز اتلاف وقت نیست.
- درس ها را در همان روز مرور کنید
زمانی که چیز جدیدی یاد می گیرید، سعی کنید در همان روز نکات مهمش را دوره کنید. با گذشت چند روز، برای یادآوری آن مطالب به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت. به هر حال یک مرور سریع در انتهای روز، باعث ماندگاری بیشتر در مغز و یادآوری آسانتر مطالب خواهد بود.
- مرحله به مرحله پیش بروید
ممکن است باور نداشته باشید که همیشه از کل به جزء و از بزرگ به کوچک رسیدن، روش کارایی در امر یادگیری در سنین مختلف است. در زمان درس خواندن ابتدا سعی کنید یک درک کلی از مطلب داشته باشید سپس وارد جزئیات شوید، با این روش امکان موفقیت شما بیشتر می شود.
- محیطی مناسب برای درس خواندن فراهم کنید
همیشه فراهم کردن محیط مناسب برای درس خواندن را در اولویت اول قرار دهید. به طور مثال اگر به سکوت احتیاج دارید، تمام سعی تان را برای ایجاد یک مکان دور از سر و صدا برای موفقیت در درس خواندن، به کار بگیرید.
- میزان خستگی مغزتان را در نظر داشته باشید
کاملا طبیعی است که گاهی مغز انسان در اثر خستگی، مطالب را فراموش می کند. این امر هرگز بدان معنا نیست که شما آدم کودنی هستید. پس به جای عصبانی شدن، سعی کنید چنین حالتی را پیش بینی کنید و با آن کنار بیایید. تصور کنید که مغز شما لایه های اطلاعات را به ترتیب روی هم می چیند، با قرار گرفتن اطلاعات جدید در سطوح بالا، اطلاعات لایه های پایین تر کهنه شده و به آسانی قابل دسترس نخواهند بود، بنابراین به فراخوانی شما دیرتر جواب می دهند، مرور کردن تنها روش جلوگیری از چنین پیشامدی است.
- با برنامه ریزی مناسب، درس خواندن را به عادت تبدیل کنید
عموما اگر ساعات مشخصی از روز را برای درس خواندن برنامه ریزی کنید، خیلی زود به آن عادت خواهید کرد. بدون تخصیص ساعات مشخصی از روز، ممکن است هیچگاه وقت درس خواندن پیش نیاید. یک روش مناسب برای این کار یادداشت کردن زمان در دفتر روزانه است، درست مثل اینکه از پزشک وقت گرفته اید، مثلا در دفتر یادداشت خود بنویسید : ۲ تا ۴ بعد از ظهر درس خواندن.
- هدف داشته باشید
یکی از دلایل اصلی که باعث می شود افراد به اهداف خود نرسند این است که معمولا آنها را دست نیافتنی می پندارند. در صورتی که با برنامه ریزی و مدیریت صحییح می توان به کلیه اهداف خود دست یافت. کافی است سعی کنید فرق بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را دریابید، اهداف بلند مدت را مانند یک رویا در ذهن بپرورانید و نگه دارید، در عین حال فعالیت های روزانه زندگی را به اهداف کوتاه مدت اختصاص دهید.
- ناامیدی دشمن یادگیری است
افرادی که دائما خود را به دلیل کندی در یادگیری سرزنش می کنند، حتی اگر پیشرفتی مناسب و قوه یادگیری بالایی داشته باشند، همواره در استرس به سر می برند. در مقابل افرادی که به خود و سرعت یادگیری شان اطمینان دارند، حتی اگر از هوش و استعداد کمتری نسبت به گروه قبل برخوردار باشند، نتیجه کارشان بهتر است، زیرا این افراد انرژی خود را صرف نگرانی و حساسیت های بی مورد نکرده، آهسته و پیوسته پیش می روند.
فقیه فقید، و عارف دانای راز، حضرت آیت الله العظمی بهجت که به تعبیر مقام معظم رهبری، سرچشمه پایان ناپذیر فیوضات معنوی بودند، یکی از این نمونههاست. آنچه میخوانید از فرمایشان ایشان درباره امام زمان(عج) است :
هر دقیقه اى كه مىگذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته و گذشته است و دیگر برنمىگردد. اى كاش اگر خانه و درِ خانه را نمىدانیم، كوچه را مىدانستیم.
حاج محمّد على فشندى (ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ عرض مىكند:
مردم دعاى توسل مى خوانند و در انتظار شما هستند و شما را مىخواهند، و دوستان شما ناراحتند.
حضرت مىفرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!
اى كاش مىنشستیم و درباره این كه حضرت غائب ـ علیه السّلام ـ چه وقت ظهور مىكند، با هم گفت و گو مىكردیم، تا حدّاقل از منتظرین فرج باشیم. اشخاصى را مىخواهند كه تنها براى آن حضرت باشند.
كسانى منتظر فرج هستند كه براى خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه براى برآوردن حاجات شخصى خود. چرا ما حدّاقل مانند نصارى كه در مواقع تحیّر با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمىكنیم؟!
۱) اخلاص در انجام اعمال
۲) اتصال به قرآن و تدبیرو تامل در آیات الهی
۳) ذکر و یاد خدا به صورت مداروم و مکرر
۴) زیادت در انجام اعمال صالح
۵) به خاطر آوردن سختی های جهنم و خوبی های بهشت
۶) یادآوری سکرات و سختی های مرگ و عذاب قبر
۷) توجه به دلائل قدرت الهی مثل طوفان ، زلزله و آتشفشان
۸ ) محاسبه اعمال توسط خود انسان و مقایسه آن با آنچه باید باشد
۹) انجام کامل واجبات و ترک تمامی محرمات دینی
۱۰) سعی در انجام مستحبات و ترک مکروهات
۱۱) تحقیق و بررسی مالهای حرام و حلام موجود در زندگی
۱۲) دوری کردن از شبهات
۱۳) تحقیق و پژوهش در سیره صالحین و نیک گامان
۱۴) برادری و دشمنی با دیگران در راه خدا و برای خدا
۱۵) بذل و انفاق فراوان
۱۶) افزودن بر علم و دانش و دوری از جهل و نادانی
۱۷) دعوت دیگران به سوی خدا
۱۸) پرهیز از گناه
۱۹) پرهیز از طمع در امور دنیوی
۲۰) یکی کردن عمل و گفتار و تلاش برای پرهیزکاریو تقوا
۲۱) شکر نعمت های خداوند و دوری اکید از کفران نعمت
۲۲) خوش اخلاقی ، احسان و نیکوکاری
۲۳) راست گویی و پرهیز از دروغ حتی مصلحتی
۲۴) صبر و بردباری در مسائل و شدائد گوناگون
۲۵) دوری از تکبر ، حسادت ، بداخلاقی و عصبانیت
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان «انفاق و كمک به دیگران»گفت:«بنده طلبه جوانی بودم، یک تاجری افطاری دعوتمان كرد، خوب ما هم طلبه نویی بودیم و رفتیم افطاری خوردیم، بعد دیدم جزء جزء قرآن آوردن و گفتند: قرآن بخوانید. گفتیم كه مگر قرار بود قرآن بخوانیم؟ ما افطاری آمده بودیم. گفت: نه! باید برای مرحوم فلانی یک سوره هم بخوانی، گفتم: من قرآن نمیخوانم. گفت: دعوتت كردهایم. گفتم: باید به من بگویی كه برای قرآن خواندن میآیی، قرآن خواندن افتخار است، اما شما اینكه افطاری میدهی و به قرآن می نشینی، این اسارت و من قبول نمیكنم. گذاشتم كنار. گفت: مدیونی! گفتم: مدیون هستم؟ بیا بخور! یک سور دادهای، یک سورت میدهم. وقتی من را برای افطاری دعوت میكنی.
حدیث داریم: «اخْدُمْ أَخَاكَ» خیلی حدیث قشنگ است. خیلی حدیث قشنگ است. «اخْدُمْ» یعنی خدمت كن، «اخْدُمْ أَخَاكَ» به برادر دینیات خدمت كن. كفشهایش را جفت كن، در بارش كمكش كن، مسافر است میتوانی برسانی، برسانش. اما «فَإِنِ اسْتَخْدَمَكَ» «فَإِنِ» یعنی اگر «اسْتَخْدَمَكَ» اگر تو را استخدام كرد، گفت بیا این كار را برای من بكن، «فَلا» نه! نه! نه! نه! دیگر قبول نكن.
من كفشهایت را جفت میكنم. اما اگر شما گفتی كفشهایت را جفت كن، جفت نمیكنم. من دست شما را می بوسم، اما اگر شما گفتی... عزتت را نشكن. دست آقا را میبوسیم، اما اگر آقا گفت دست من را ببوس، نمیبوسیم.
امام رضا(ع) مهماندار شد. چراغی كه در اتاق بود، فتیلهی چراغ نامیزان شد، مهمان دستش را دراز كرد فتیله را درست كند، امام رضا(ع) فرمود دستتان را بكشید، خودم درست كنم. گفت: آقا مگر كاری است؟ گفت: نامرد است كسی كه از مهمانش كار بكشد. این علامت نامردی است. كه آدم یك كسی را مهمان كند، بعد بگوید، این كار را بكن و این كار را نكن.
گفت: آقا كاری نیست. گفت: همین مقداری كه شما نشسته دستت را دراز میكنی، این علامت نامردی است. مهمان، مهمان است. خودش میخواهد كار بكند، طوری نیست. اما شما اذیتش نكن.»
شيخ عباس قمي در كتاب مفاتيح الجنان نقل مي كنه:
روايت شده كه مردي از اصحاب حضرت امام محمد باقر عليه السلام اراده سفري كرد،خدمت اون حضرت رسيد تا وداع كنه؛حضرت به او فرمود:
كه پدرم علي بن الحسين عليه السلام هرگاه اراده مي كرد كه بيرون بره به بعض املاك خود، ميخريد سلامتي خودشو از خدا،بآنچه آسان بود براي او يعني بدادن صدقه بهرچه كه ممكن بود،
واين در وقتي بود كه پاي خودشو در ركاب ميگذاشت؛ و چون به سلامت از سفر مراجعت ميكرد، شكر ميكرد خدا روو تصدق ميداد بآنچه كه ممكن بود.
آن مرد وداع كرد و رفت، و بجا نياورد آنچه را كه آن حضرت فرموده بود، پس هلاك شد در راه؛اين خبر به امام محمد باقر عليه السلام رسيد، فرمود: اين مرد پند داده شد اگر ميپذيرفت.
منبع:
شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، باب سوم، ص603
در این روابط اکثر اوقات پدر يا ولي دختر از موضوع اطلاع ندارند و از طرف ديگر گاهي پسر آنچنان دلباخته و علاقه مند به دختر است که به هيچ وجه راضي نيست از دوست دخترش دست بردارد .
بعد از آنکه پدر و خانواده دختر از اين ارتباط و مسئله خواستگاري پسر از دخترشان اطلاع يافتند ، با کمي تحقيق و بررسي متوجه ميشوند که دخترشان از روي سادگي و خوش باوري قبول کرده و پسر از نظر اخلاقي ، ايماني و موقعيت خانوادگي در شان آنها نيست ، در نتيجه با خواستگاري مخالفت مي کنند .
در نتيجه جواني که ماه ها و روزها منتظر بود تا به وصال معشوقه اش نايل گردد ، با شنيدن جواب رد به خاطر نداشتن ايمان قوي و فشار غريزه جنسي و توهمات و خيال هاي واهي تحت فشار روحي شديد قرار مي گيرد و در چند لحظه جنون آني پيدا ميکند و در پي انتقام گرفتن بر مي آيد .
به طوري که عقل و تدبير را از دست مي دهد و بدون توجه به عواقب حرکت خود دست به کاري مي زند که پشيماني به بار مي آورد و اين پشيماني ديگر هيچ سودي ندارد .
دوستان عزیز توجه کنند که هدف از یاد اوری این نکات این است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سنی نرسیدهاند که عاقبت برخی از کارها برایشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتدای کار را که شیرین است میبینند و خدای ناکرده به دوستی با پسران نامحرم تن میدهند و به این ترتیب وارد دامی میشوند که خلاصی از آن بسیار دشوار است .
چرا که اولین مشکل آنها، مشغولیت فکرشان است و عقب افتادن تدریجی از درس . مشکل بعدی خانواده (اگر دارای خانواده مذهبی باشند)، مشکل بعدی ازدواج است . آنها اگر بخواهند با همان پسری که از طریق کوچه و خیابان با او آشنا شدهاند ازدواج کنند هیچ ضمانتی وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر دیگر در آستین نداشته باشد و سر بزنگاه از این دختر جدا و به آنها نپیوندد و به این ترتیب دختران زیادی را دچار داغ فراق و افسردگی و نابسامانی خانوادگی نکند ،
حتی در دانشگاهها یا محیطهای کاری نیز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاری است ، زیرا چه بسا باعث ایجاد عشقهایی در دل دختران و پسران جوان میگردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن برای همیشه به دل طرفین خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت .
قرآن کریم میفرماید : رو به رو نشدن و سخن نگفتن شما مردان با زنان نامحرم ، برای پاکی دلهای شما مردان ، و دلهای زنان بهتر است .
منابع : سوره مبارکه احزاب ، آیه 53
برترین کلمه: ” الله ”
حاضرترین کلمه: ” خدا ”
وسیع ترین کلمه: ” بهشت ”
پاک ترین کلمه: ” فطرت ”
مهربان ترین کلمه: ” مادر ”
آرام ترین کلمه: ” سکوت ”
گرسنه ترین کلمه: ” حرص ”
قشنگ ترین کلمه: ” دوست ”
زشت ترین کلمه: ” نفرت ”
تلخ ترین کلمه: ” جد ائی ”
بی نیازترین کلمه: ” قناعت ”
باحیاترین کلمه: ” فاطمه ”
راستگوترین کلمه: ” آینه ”
تنگ ترین کلمه: ” قبر ”
بی حال ترین کلمه: ” تنبل ”
عبرت انگیزترین کلمه: ” قبرستان ”
دردناک ترین کلمه : ” انتظار ”
بودن را باور کن و تا زمانی که زنده هستی با عشق زندگی کن.لازمه عشق یک ارتباط عارفانه است پس به نیت قربت آماده شو،وضو بگیر و با تن پوشی از دعا و مناجات در محلی آرام ،دلبستگی دنیوی را قطع کن و به هیچ چیز جز او نیندیش.شماره بگیر و از ته قلب صدایش کن و او را به بزرگی و یکتا بودن یاد کن. می خواهی آسمان دلت آبی وخورشید،روشنگر زندگی ات باشد.می خواهی زبان گلها را بدانی و راز خلقت را دریابی پس به اوتوکل کن،دست هایت را بالا ببر،وجودت را سرشار از عشق و تمنا کن و به او بگو دوستش داری و فقط او را می ستایی، از او کمک می جویی،بخواه که راه راست را به تو نشان دهد، خودت را گم کن بگذار هیچ نقشی از تو بر زمین نماند بال هایت را باز کن به سوی معبود حقیقی پرواز کن. از او بخواه گاهی مواقع اختیار را از دست تو گرفته و به جایت تصمیم بگیرد،وقتی او را به بزرگی یاد کردی و در برابرش سر بر سجده نهادی وقتی صدای ناله هایت به عرش کبریا رفت و قلبت تپید ، قطرات اشک در چشمان زیبایت حلقه زد و گرمی اش را بر گونه هایت حس کردی،آن هنگام که در گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین، دلت شکست و صدایت لرزید،بدان که گوشی را برداشته است و بشارت می دهد بنده به من بگو چه می خواهی تادعایت را اجابت نمایم.در این لحظه فرشته ها ناظر این همه شکوه و عظمت هستند بدان که اگر به صلاح تو باشد همه چیز به تو عنایت می کند. دوست من دعا کن همیشه با تو در تماس باشد و اگر روزی یادت رفت زنگ بزنی ،تو را بیدار کند و عبادت را در تو بپروراند. هر لحظه منتظر باش تا تو را در مسیر زندگی هدایت کند.تنها سعی کن برای چند لحظه به جز او همه چیز را فراموش کنی .
سی تدبر ، سی تلنگر (21) "خود را باش"!
«یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم لا یضركم من ضل اذا اهتدیتم الی الله مرجعكم جمیعا فینبئكم بما كنتم تعملون» (المائده / 105)
خود را باش !
تو برای عطر زدن به كسی نگاه نمی كنی، اصلا برایت مهم نیست دیگران عطر می زنند یا نه. خوب شدن هم مثل عطر زدن است؛ چه كار داری دیگران خوب اند یا نه؟ خوبی می كنند یا نه؟ این حرف و نصیحت خداست كه می گوید: خود را باش.
علیكم انفسكم بر شما باد خودتان !
*************************
خدا به من گفت :غصه هایت را درون جعبه سیاه بگذار و شادی هایت را درون جعبه طلایی. به حرف خدا گوش کردم. شادی ها و غصه ها رادرون جعبه می گذاشتم . جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد و جعبه سیاه روز به روز سبکتر.
روزی از روی کنجکاوی حعبه سیاه را باز کردم تا علت را بفهمم در کمال ناباوری دیدم که ته جعبه سوراخ است و غصه ها یم از آن بیرون می ریزد
با تعجب رو به خدا کردم و گفتم :خدایا چرا این جعبه ها را به من دادی؟و چرا ته جعبه سیاه سوراخ است؟
و خدا با لبخندی دلنشینی جواب داد:ای بنده من جعبه طلایی را به تو دادم تا لحظه های شاد زندگیت را بشماری و جعبه سیاه را دادم تا تلخی های زندگیت را دور بریزی و همیشه شاد زندگی کنی.
ای کاش کمی قدر عشق خدا را به خود می فهمیدیم.
فرصت های رفته باز نمی آیند ولی هنوز آینده هست
*********************
سی تدبر ، سی تلنگر (20) "با قرآن باش"!
«ذلك الكتاب لا ریب فیه هدی للمتقین» (البقره / 2)
با قرآن باش !
آیا در استخر پر از چسب می شود شنا كرد؟ شك و دو دلی درست مثل استخر چسبناك است كه در آن قدم از قدم نمی توان برداشت. قرآن آمده است تا ما را از ورطه تردیدها، دو دلی ها و شك ها بیرون كشیده و دست ما را گرفته و به جایی برد كه در آن جا هرگز تیغ تردید نمی روید.
لا ریب فیه
یعنی در این كتاب جایی برای تردید و دو دلی نخواهد بود. بنابراین هر كس می خواهد دو دل و مردد نباشد، باید به این وادی وارد شده و اهل قرآن باشد.
************************
سی تدبر ، سی تلنگر (19) "مؤمن باش"!
«یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا بالله و رسوله و الكتاب الذی نزل علی رسوله و الكتاب الذی انزل من قبل و من یكفر بالله و ملائكته و كتبه و رسله و الیوم الآخر فقد ضل ضلالا بعیدا» (نساء / 136)
مؤمن باش !
چتر بازها چه لذتی می برند از سقوط، هر چه ارتفاع بیشتر سقوط برای آن ها لذت بخش تر است، چرا؟ چون پشت آن ها به چتر گرم است. ایمان چیزی شبیه به چتر نجات است، كسی كه ایمان دارد دیگر از سقوط و افتادن و تهدید هیچ هراسی ندارد. این است كه قرآن كریم توصیه به ایمان دارد و می فرماید:
یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا
ای كسانی كه ایمان آورده اید حقیقتا ایمان بیاورید.
*************************
سی تدبر ، سی تلنگر (18) "قرآنی باش"!
«یا یحیی خذ الكتاب بقوه و آتیناه الحكم صبیا» (مریم / 13)
قرآنی باش !
كسانی كه قالی می بافند یك نگاه به نقشه دارند و یك نگاه به قالی و بر اساس آن قالی آویخته خود را می بافند. ما نیز باید چشم به نقشه قرآن داشته و بر اساس آن تار و پود زندگی خود را ببافیم. این است كه قرآن كریم می فرماید:
خذ الكتاب
یعنی كتاب را بگیر، یعنی بی نقشه نباش.
****************************
سی تدبر ، سی تلنگر (17) "بردبار باش"!
«الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الكاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» (آل عمران / 134)
بردبار باش !
كیف ها توی كیف فروشی ها اگر خوش فرم و خوش قواره اند به خاطر این است كه پر از كاغذ باطله اند. اگر آن كاغذ باطله ها را بیرون بریزی از فرم و قیافه می افتند و كاغذها هم دیگر زباله اند و باید دور ریخته شوند. خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان كاغذ باطله است. اگر فرو ببری شكل و شخصیت، پیدا می كنی و اگر بیرون بریزی از شكل و شخصیت و معنویت می افتی. این است كه قرآن كریم دعوت به فرو بردن خشم دارد و می فرماید:
الكاظمین الغیظ
فرو برندگان خشم.
*************************
سی تدبر ، سی تلنگر (16) "دوست باش"!
دوست باش !
توی باغ هر چیز را می شود كاشت ولی هر چیزی را نباید كاشت. چیزی را باید كاشت كه فایده داشته باشد و سرمایه باشد. دل مثل باغ است توی باغ دلت هم هر چیزی نكار. صفا و صمیمیت و یكدلی بكار نه كینه و دشمنی و عداوت. همان كه حافظ می گفت:
درخت دوستی بنشان كه كام دل به بار آرد نهال دشمنی بَر كَن كه رنج بی شمار آرد
البته این حرف حافظ نیست حرف امام سجاد علیه السّلام است:
اَغرِس فی اَفئدَتِنا اَشجارَ مُحِبَّتِكَ
خدایا در دل های ما درخت دوستی بنشان.
كتاب : سی تدبر ، سی تلنگر
مؤلف : محمدرضا رنجبر