آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل داء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»
آیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می شوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آن ها بر ما معلوم است. این مطلب گزیده از نصایحی چند از ایشان به شاگردان خود می باشد.
نمازشما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است...
توسّل به اهلبيت«سلاماللهعليهم»، يکي از موانع سقوط و نيز يکي از عوامل رستگاري انسان به شمار ميرود و عاقبت آدمي را ختم به خير ميکند. همچنين توسّل، آثار و برکات فراوان ديگري نيز دارد که شرح آن در اين مجال نميگنجد.
سؤالي که در اين زمينه به ذهن انسان خطور ميکند، اين است که چرا با وجود برکات فراوان توسّل، آثار ارزشمند آن، در زمان حاضر کمتر از گذشته مشاهده ميشود؟ در زمانهای قبل، مجالس عزاداري، بسياري از دردهای بیدرمان را شفا میداد. مردم به طور جدّي به اهل بیت«سلاماللهعليهم»، متوسّل ميشدند و نتیجۀ جدی هم میگرفتند که نمونههاي عيني آن فراوان است...
واسطه آوردن و وسيله قرار دادن كسى را براى برآمدن حاجت، در ميان مردم، مشهور و امرى عقلى است. اگر مردم مشكلى داشته باشند كه حلّ آن را به دست كسى بدانند، معمولاً به يكى از نزديكان او متوسّل مىشوند و او را واسطه حلّ مشكل خود قرار می دهند. قرآن شريف اين امر عقلى و بديهى را امضا فرموده بلكه به آن امر كرده است:
...
آیه الله بهجت می فرمود:استاد بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی (آیت الله کمپانی اصفهانی) که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضه ابا عبدالله (ع) پای سماور مینشست و چای میداد.
مطلب دیگری که پدرم در این روضهها بر آن اصرار داشت این بود که مجلس به مناسبت هر امامی که برگزار شده بود، باید آخرش به امام حسین (ع) ختم میشد...
بدیهی است که عزت اسلام در گرو عزت جهان اسلام است و این نشان دهنده عظمت و بزرگی امانتی است که امت مسلمان بر دوش خود دارند. پیامبر اکرم (ص) می فرماید که خداوند در آخرت از هر شخصی در خصوص مسئولیتش سوال می کند. خدایا امت اسلام را از دست دشمنان اسلام نجات بده.
_ پیام من به همه کسانی که شهادتین را بر زبان آورده اند و کلیه کسانی که جویا و نگران احوال امت خود هستند، این است که ما مردم را به سوی خداوند فرا می خوانیم و راه دعوت گران به خداوند آکنده از موانع و مشکلات خطر آفرین است ؛ با وجود این، به این نکته کاملا ایمان داریم که آینده فلسطین و همه نقاط جهان، از آن اسلام است...
استاد حوزه علمیه گفت: به طور کلی هر آنچه جزء شعائر الهی است باید حفظ شود مثل معراج پیامبر، عاشورا و تاسوعا، ایام محرم....
کمال انسان در این است که خانواده اش از او خوشنود باشد. کمال مرد در آن است که خانواده اش از او راضی باشد.
+ هر زنی که مردش از او راضی باشد آن عزیز خداست. هر مردی هم که زنش از او راضی باشد آن مرد عزیز خداست ،کمال زن و مرد در این است و بقیه اش دیگر حرف است. چنین زن و مردی را خدا از همه اعمالشان راضی است.
+ هر کاری که میتوانی بکن ، پول خرج همسرت کن، به او محبت کن تا با هم یگانه شوید.
+ زن و مرد باید به یکدیگر خوش بین باشند و هرکدام عیب را از خود بدانند و به دیگری نسبت ندهند. اصلا عیب دیدن کار خوبی نیست.
+ وقتی میخواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید وقتی هم خواستید وارد خانه شوید بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید. اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند. کمال زن و مرد در این است.
+ اگر زن و بچه ات زشت و بد به نظرت آمدند؛ به خودت بگو: درست نگاه کن، خدا آنها را درست کرده است، مصنوع خدا مگر زشت و بد میشود؟!
+ شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید. یگانگی و الفت مبدا همه خوبیهاست.
+ از حدیث کسا ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر را بیاموزید.
+ اگر زن با مرد مدارا کند در نصف اعمال خوب او شریک است.
+ قرآن در مورد ازدواج می فرماید: "لتسکنوا الیها" ؛ تا در نزد همسرتان آرامش و سکون بیابید. مقصود سکون و آرامش دل است و این وقتی عملی میشود که ایمان وجود داشته باشد.
آیتالله سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب مهر تابان (یادنامه علامه طباطبایی) از حضرت علامه طباطبایی رضوان الله علیهما چنین نقل میکند:
چند آیه در قرآن کریم در اطراف کلمه «نعمت» وارد شده است؛ و از آیات چنین استفاده مىشود که مراد از نعمت، ولایت است: ولایت اهلبیت؛ یعنى راهى را که اهلبیت به سوى حضرت پروردگار پیمودهاند، و سَبیل آنان «إلَى اللَهِ تَعالى» است، که همان مقام عبودیت مَحضه است.
خداوند متعال در آیات 28 و 29 سوره مبارکه ابراهیم(ع) میفرماید: «أَلَمْ تر إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَهِ کُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ، جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ».
نوع لباسهایش متوسط بود و غذایش به قدری ساده بود که کارکنان درب منزل که اغلب اوقات همسفره حضرت آیتالله بودند، حاضر نمیشدند از آن غذا بخورند، هر گاه اهل منزل میگفتند: برای شما غذای بهتر و مقویتری تهیه کنیم، میفرمود: کسی که در بیرونی منزل و پشت خانهاش حدود ۱۰۰ نفر فقیر نشستهاند، چگونه غذای لذیذ بخورد؟!
روزی بوی کباب به مشامش رسید، از شدت ناراحتی در حیاط قدم میزدند، اما کسی دلیل ناراحتیاش را نمیدانست، تا اینکه یکی از نزدیکان علت ناراحتی را سؤال کرد، آیتالله بروجردی با کمال تأثر فرمود: «اگر در منزل من کباب طبخ شود و بوی آن به مشام فقرایی که در امر معاش خود معطل هستند، برسد، بر آنها چه میگذرد؟!
خدمتکار خانه به حضور ایشان آمد و گفت: در خانه کباب نپختهام و این بو از خانه همسایه است.
غذای آیتالله بروجردی
یکی از نزدیکان آیتالله بروجردی میگفتند: هرگز غذای خصوصی برای ایشان تهیه نمیشد و امر میفرمود برای تمام اهل منزل و خدمتکاران یک نوع غذا ترتیب دهند، خدمتکارانش بر سر همان سفرهای که ایشان غذا تناول میکردند، مینشستند.