بعضی از میوه ها کال هستند و هنگام جدا شدن از درخت، سخت کنده می شود ولی بعضی رسیده اند و با یک تکان به راحتی جدا می شوند.
انسان ها نیز این طور هستند، اکثر مردم به کمال نمی رسند و کال از دنیا می روند و هنگام جدا شدن از درخت دنیا به سختی جان می دهند ( تعلقات زیادی دارند) ولی اندکی از بندگان می رسند و به جایی که باید برسند یعنی رسیده می شوند. ایشان می فرمودند: دوست دارم تولّدی داشته باشم و برسم و بمیرم اگر چه چند لحظه باشد.
ترسم برود عالم جان نادیده بیرون روم از جهان، جهان نادیده
در عالم جان چون روم از عالم تن در عالم تن عالم جان نادیده ( فخر رازی)
حضرت علی علیه السلام فرمود: النّاس کَالشَجَرِ شَرابُه واحدٌ وَ ثَمَرتُه مختلفٌ.
مردم مثل گیاه هستند که تغذیه مساوی ولی میوه متفاوت دارند. ( غررالحکم).
مجتهدی تهرانی
مرحوم حاج محقق خراسانی می فرمود: شخصی پشتش به الاغش بود در حالی که حیوان دور سنگ آسیاب می چرخید تا زردچوبه ای را آرد کند، دوستش آمد و گفت: تو از کجا می فهمی که الاغت حرکت می کند؟ گفت: زنگوله ای به گردن آن بستم که از صدای آن می فهمم و اگر از صدا افتاد ، نهیبی می زنم که حرکت کند، دوست گفت: اگر الاغت بایستد و سر خود را تکان دهد از کجا می فهمی؟ گفت برو! این کلک بازی ها را به الاغم یاد نده که او بلد نیست.
بعضی از دغل بازی ها و فریب ها را افرادی بلد هستند و انجام می دهند ولی حیوانات نمی دانند. أولئکَ کَالاَنعامِ بَل هُم أضَلُ أولئکَ هُم الغافلونَ ( اعراف/ 179).
آنها مانند حیوانات اند بلکه پست تر، آن ها غافلان اند.
غذای انسان باید متنوع باشد ، اگر در غذای انسان تنوع نباشد و همیشه یک غذا بخورد – اگر چه غذای خوب هم باشد – باعث خستگی و ملامت می شود بلکه غذاها باید مختلف باشد این در غذای جسم است، در غذای روح و جان نیز اینگونه است.
علم که غذای روح است باید متنوع باشد و از اساتید مختلف گرفته شود تا باعث دلزدگی و سیری نشود. حضرت امیر علیه السلام فرمود: خُذ مِن کلِّ علمٍ اَحسنهُ فإنَّ النحلَ یأکلُ من کلِّ زَهرٍ اَزینهُ فَیَتَوَلّدُ منهُ جوهرانِ نفیسانِ اَحَدُهما فیهِ شفاءٌ للنّاسِ و الاخَرُ یُستَضاءُ بِهِ ( غررالحکم/ح113).
از هر علمی بهترینش را بگیر چنانکه زنبور از هر گلی نیکوترینش را می خورد و در پی آن از او دو ماده گرانبها بوجود می آید یکی عسل که برای شفاست و دیگری موم که باعث نور است.
مجتهدی تهرانی
در قدیم سلطانی باغ میوه ای داشت و مردم بی بضاعت به آن باغ می رفتند و مأموری هم هنگام رفتن و برگشتن آنها را وزن می کرد، هر چقدر که وزنشان( به واسطه خوردن) اضافه می شد مختصر پولی می گرفت. رندی مقداری سنگ در جیب ها و لباسش ریخت و در باغ یک شکم سیر خورد و سنگها را هم در آن باغ خالی کرد و وقت برگشتن وزن او کمتر شده بود ، مامور گفت: اگر اضافه نشدی چرا کم شدی؟! مثل کسانی که سال به سال ( بلکه روز به روز و دقیقه به دقیقه) از لحاظ روحی کم می شوند اینگونه است . امام صادق علیه السلام فرمود: مَنِ استوی یَوماه فَهوَ مَغبونٌ وَمَن کانَ آخرُ یَومَیهِ خَیرَهما فَهوَ مغبوطٌ وَ من کانَ آخرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فَهوَ مَلعونٌ. ( معانی الاخبار/342).
کسی که درو روزش مساوی باشد ضرر کرده است و کسی که امروزش بهتر از دیروزش باشد ( مردم) غبطه او را می خورند و کسی که امروزش بدتر از دیروزش باشد ملعون است ( از رحمت خدا به دور است ).
مجتهدی تهرانی
انسانی که به میهمانی می رود چقدر خوب است که صاحبخانه را ببیند، اگر چه هم او را با پلو و چلو و میوه و شربت های فراوان مشغول سازند ولی اگر صاحبخانه را نبیند چنگی به دل نمی زند. حاجیانی هم که به مکه مشرف می شوند آن حجی بسیار خوب است که صاحبخانه یعنی خداوند متعال را ببیند ولی اگر خود را مشغول عبادت و طواف و گریه و ... کند مطلوب آن چنانی نیست. ( اِشتَغَلتَ بِالذّکرِ عَنِ المَذکورِ ؟! )
مرحوم سید حسین سراج ( از شاگردان مرحوم حاج سید مهدی قوام ) به شخصی که از مکه برگشته بود گفته بود: صاحب خانه را دیدی؟!
گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش
پیامبر اکرم ( صل الله علیه و آله و سلم): اُعبُد الله کَأنّکَ تَراهُ ( امالی شیخ طوسی/ 526). خدا را چنان عبادت کن که گویا او را می بینی. مجتهدی تهرانی
پدری پسرش را به خاطر بی ادبی هایش از خانه بیرون می کند، برای برگشتن فرزند به خانه سه راه وجود دارد: یا همسایه می آید و شفاعت پسر را می کند و یا پدر به همسایه تلفن می زند که تو بیا و شفاعت بچه را بکن و یا پسر بیاید و پشت در خانه گریه و زاری کند و به پدر بگوید که اشتباه کردم.
وضعیت ما در مقابل خداوند متعال اینگونه است که اگر با گناه از درگاه خداوند رانده شدیم راههای بازگشت و توبه این است که خدا به خاطر خوبی دیگران ( فرزند یا پدر) ما را ببخشد و یا به اولیایش بگوید که برای او دعا کند و یا خود بنده با گریه و زاری به درگاه خدا برگردد که مراتب سومی بالاتر است . امام عسکری ( علیه السلام) در مورد فرزند صالح فرمود: فَنعمَ العَضُدُ الولدُ ( وسائل الشیعه/21/361). چه نیکو بازویی است فرزند صالح.
و حضرت علی( علیه السلام) در مورد فرزند ناخلف فرمود: الوَلدُ العاقُ کَالإصبَعِ الرائدَة إن تُرکَت شَانَت وَ إن قُطعَت آلَمَت ( شرح نهج البلاغه/20/300).
فرزند عاق مثل انگشت اضافی است که اگر رهایش کنی باعث ننگ است و اگر قطع کنی درد آور است ( نه راه پس و نه راه پیش دارد.)
یکی را فرمود: بازو و دیگری را انگشت اضافه، خداوند ما را بازوی والدینمان قرار دهد.
آیت الله مجتهدی