ملاصدرا می گوید :
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید، و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود....
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را.
امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را.
نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را.
عصا میشود پیران را.
عشق میشود محتاجانِ به عشق را...
خداوند همه چیز میشود همه کس را.
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا!
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف،
و زبانهایتان را از هر گفتار ِناپاک،
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار...
و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستیها، نامردمیها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفرهی شما، با کاسهیی خوراک و تکهای نان مینشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد، و در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان میکند
و "در کوچههای خلوت شب با شما آواز میخواند"
مگر از زندگی چه میخواهید،
که در خدایی خدا یافت نمیشود، که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود، که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟
قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنیدو با عظمت عشق پر کنید.
زیرا که عشق چون عقاب است. بالا میپرد و دور...
بی اعتنا به حقیران ِ در روح.
کینه چون لاشخور و کرکس است.
کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمیاندیشد.
بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.
برای لاشخور،خوبترین،جسدی ست متلاشی ...
بعد از آن كه شیطان در برابر آدم سجده نكرد و رانده درگاه شد. باد غرور و خودخواهى بر عقل و هوشش غالب گردید، و از خدا مهلت خواست . عرض كرد:
خدایا! اگر به من تا روز قیامت مهلت دهى ، این موجودى را كه بر من مقدم داشتى تمام فرزندانش را گمراه خواهم ساخت و ریشه آنها را از بیخ و بن بر مى كنم و به گمراهى مى كشانم .
خداوند در جوابش فرمود: برو، و هر كدام از آنها را كه مى توانى با صداى خودت تحریك و وسوسه كن و از راه راست منحرف نما، این برنامه خود شیطان است .
اما برنامه شیطان صفتان ؛ با نغمه هاى هوس انگیز موسیقى و خوانندگى ، تبلیغات گمراه كننده و وسایل صوتى و سمعى و بصرى فاسد، مردم را به انحراف مى كشانند. مخصوصا در دنیاى امروز كه دنیاى فرستنده هاى رادیویى و دنیاى تبلیغات گسترده سمعى و بصرى است كه بیش از هر زمانى مهیج تر است . چرا كه شیاطین و احزاب آنها در شرق و غرب جهان ، بخش عظیمى از سرمایه هاى خود را در این راه مصرف مى كنند، تا بندگان خدا را استعمار نمایند و از راه حق كه راه آزادگى و استقلال و تقوا است ، دور سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان در آورند.
خداوند نیز خطاب به شیطان كرد و گفت : برو، لشكر سواره و پیاده ات را به سوى آنها گسیل دار، با نهیب و فریاد خود آنها را به سوى گمراهى بخوان و از آنان كه دست یاران و مددكاران تواند كمك بگیرد.(459) شیطان صفتان و ستم گران جهان هم براى به بند كشیدن درماندگان ، ناگهان به نیروهاى تحت فرمان خود فرمان مى دهند به مناطقى كه ممكن است با مقاومت آزادى خواهان روبه رو شوند، حمله كنند. همانند آن چه امروزه قدرت هاى بزرگ و جهان خواران شرق و غرب ، نیروى ویژه اى را تدارك دیده اند تا بتوانند آنها را در كوتاه ترین مدت در هر منطقه اى از جهان كه منافع نامشروع شیطانیشان به خطر بیفتد، اعزام كنند و هر جنبش حق طلبانه اى را در نطفه خفه كنند.
باز خداوند در جواب شیطان كه گفت : همه را از راه راست بیرون مى برم ، فرمود: برو ((در اموال و اولاد آنها كه از تو پیروى مى كنند شركت جوى و شریك شو)).(460) این هم یكى دیگر از وسایل مؤ ثر نفوذ شیطان در انسان است .
شیطان صفتان هم از همین شیوه استفاده مى نمایند و با شركت در اموال محرومان كارهایى مانند ربا، رشوه ، قمار، دزدى ، گران فروشى را رواج مى دهند. شیطان هاى جهان خوار در روزگار ما هم براى شركت در اموال مردم كشورهاى مستضعف ، برنامه سرمایه گذارى ، تاءسیس شركت ها و ایجاد انواع كارخانه ها و مراكز تولیدى به راه مى اندازند و در زیر پوشش آنها، انواع فعالیت هاى ناروا را انجام مى دهند. جاسوسان خود را به نام كارشناس فنى و یا مشاور اقتصادى و مهندسى ، به این كشورها مى فرستند و با هر نیرنگى كه شده آخرین رمق آنها را مى گیرند و از رشد و بالندگى اقتصادى آنها جلوگیرى مى كنند.
شیطان صفتان هم در شكل گیرى انسان ، مانند شركت شیطان در نطفه - در صورتى كه نام خدا برده نشود - نقشى فعال دارند. مثلا در مراكز فساد و فحشا، مدارس ، دانشگاه ها، كتاب خانه ها، بیمارستان هایى كه دختر و پسر مختلط هستند و بى بند و بارى در آن جا حاكم است ، كوشاتر مى شوند.
ایجاد مراكز فساد تحت پوشش تفریحات سالم ، چون ساختن هتل هاى بین المللى و گردهم آیى ها و تفریحات به نام علمى ، سینماها و پخش فیلم هاى زننده از برجسته ترین برنامه هاى مخرب پیروان شیاطین است . نه تنها فساد و فحشا را از این طریق ترویج مى كنند بلكه نسلى منحرف و سست ، بى اراده ، بى خیال و هوس باز پرورش مى دهند. و در تار و پود فرهنگ و افكار آنها ریشه مى دوانند. به طورى كه افكار آنان به دست شیاطین است و و به هر راهى كه مى خواهند مى كشانند.
پيامبر(ص) فرمود: ان الله يحب من عباده الغيور: خداوند از بين بندگان خود، انسانهاي غيرتمند را دوست دارد.
یکی از آثار زشت دوست دختر داشتن آن است که این موضوع به تدریج باعث از بین رفتن غیرت و مردانگی مرد میگردد به گونه ای که بعد از گذشت مدت کوتاهی از این دوستی ها نسبت به ناموسش بی تفاوت خواهد شد به عنوان مثال جوانی که تمایل دارد در رفت و آمد های فامیلی یا همسایگان با دختر یکی از آنان دوست شود گاهی برای رسیدن به این هدف با برادر دختر رفیق میشود تا خواهرش را شکار کند بعضی از اوقات هم جلسات دوستانه همراه با انواع آلودگی اعم از موسیقی و رقص و دیدن فیلم های مبتذل تشکیل میدهند تا هر کدام با دوست دخترشان باشند
طبیعی است اگر جوانی بخواهد با خواهر رفیقش دوست شود در مقابل رفیقش هم انتظار دارد او هم خواهرش را بیاورد و اگر حساسیت نسبت به خواهرش نشان دهد رفیقش میگوید چطور تو دوست داری با خواهر من باشی ولی من با خواهر تو نباشم لذا برای اینکه به هدفش برسد مجبور میشود نسبت به خواهرش حساسیت نشان ندهد اگر این برنامه ها ادامه نیابد بعد از مدتی بطور کلی انسان نسبت به ناموسش اعم از خواهر مادر دختر و همسر بی تفاوت میشود حتی گاهی عفت و پاکدامنی را عقب افتادگی میداند و از اینکه ناموسش در انتظار نامحرمان به صورت مبتذل ظاهر شود لذت میبرد و خود را پیشرفته و متمدن و با فرهنگ به حساب میآورد و در برخی از اوقات چنان شیطان این افراد را در لجن زار گناه فرو میبرد و غیرت و مردانگی را از آنها میگیرد که حاضرند ناموس یکدیگر را در اختیار هم قرار دهند
بر همین اساس در کشورهای غربی و ایران قبل از انقلاب اسلامی محل هایی به نام دانسینگ (رقاص خانه) وجود داشت و هر کس که میخواست به انجا برود موظف بود همراه همسر یا خواهر و دخترش به محل رقص برود و اصولا مرد تنها یا زن تنها را راه نمی دادند در برنامه دانسینگ که با خوردن انواع مشروبات و نواختن موسیقی و رقص همراه بود هر مردی ناموسش را برای رقصیدن به دیگری واگذار میکرد و خود او دختر و زن دیگران را برای رقصیدن انتخاب میکرد و کارهای دیگری که نوشتن آن شرم آور و شاید تلویج گناه باشد را انجام میداد آری نتیجه این دوستی ها و رابطه نامشروع چیزی جز این جلسات ننگین و آلوده نخواهد بود اگر گاهی در برخی از شهرها از جلساتی به عنوان پارتی زنان مردان آلوده ای را دستگیر میکنند نتیجه ترویج فرهنگ ابتذال است
امروز تمام تلاش دشمنان داخلی و خارجی آن است که با ایجاد ارتباط دوستی بین دختران و پسران جامعه را به چنین مفاسدی سوق دهند مردی که دوست دارد با زن نامحرمی در اداره یا شرکت و یا در جشن ها و مهمانی ها بگو و بخند داشته باشد طبیعی است که دیگر نمیتواند نسبت به ناموس خودش غیرت نشان دهد زیرا هانطوری که این شخص دوست دارد با زنان نامحرم بگوید و بخندد دیگران هم دوست دارند با ناموس او این رفتار را داشته باشند و گاهی از اوقات ثمره این جلسات ارتباط نامشروع زنان شوهر دار با مردان متاهل میباشد بنابراین اگر ما بخواهیم عفت و پاکدامنی در زنان و غیرت در مردان محفوظ بماند چاره ای جز عمل به دستورات اسلام عزیز نداریم اگر موازین شرع مقدس رعایت نگردد این جلسات و رفتامدها نتیجه ای جزآلودگی و روابط نامشروع و زنا نخواهد داشت . ابوسعيد خدری از پيامبر(ص) نقل كرده: الغيرة من الايمان و البذاء من النفاق: غيرت از ايمان است و بي غيرتي و بد زباني از نفاق است.
منابع : نهج الفصاحه، ص 152، و كنزالعمال، ج3، ص 386 - صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج16، ص 128، به نقل از بحارالانوار ، ج68، ص 342.
به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.
در جوامع غربی که پایه های اخلاق دینی و مذهبی سست و ضعیف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانین و هنجارهای موجود تجاوز می کند . به طوری که ارتباط آزاد دختران و پسران به شکل طبیعی و غریزی جریان دارد و از اینجاست که ریشه های فساد اخلاقی شکل می گیرد و بنیاد اجتماعات بشری را متزلزل می کند.
اما اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است ؟
خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26)
از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فکری ، معنوی و عقلی هم بشود.
اما وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه قدرت پذیرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه باید کرد ؟
خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست.... ( نور / 30 و 31 )
و در ادامه می فرماید : کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند... ( نور 33 )
اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر می گردد. اگر این نظم برقرار نشود جامعه به سوی انحطاط می رود. مشکل این است که ما در بسیاری از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم که این مورد موجب بسیاری از ناکامی های اقتصادی و فاصله طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی که اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحرانها نیستیم. یک جوان وقتی عدالت اسلام را ببیند، خودش می خواهد روابط آزاد نداشته باشد و این قید را با طیب خاطر می پسندد. این یک اصل رهایی بخش است که نباید با جنس مخالف ، ناسالم برخورد کنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی کند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود. اما در یک کلام برای حل بحران های اجتماعی ، راهی جز بازگشت به مبانی سنتی و سنت های اصیل دینی نداریم
عالمان ربانی و صاحبدلان اهل راز، آنان که با مهدی آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیوند و عقلهای دیرینه دارند، و در ندبهها و نالههای شبانهشان، همواره فرج حضرتش را از درگاه دوست تمنا میکنند، مدام نفس خود را کشیک میکشند که مبادا کاری از ایشان سر زند که مطلوب و محبوب آن دلدار بیمثال نباشد. از این رو هم خود را میپایند و هم دیگران را نسبت به مراقبت بر این دقیقه سفارش می کنند.
فقیه فقید، و عارف دانای راز، حضرت آیت الله العظمی بهجت که به تعبیر مقام معظم رهبری، سرچشمه پایان ناپذیر فیوضات معنوی بودند، یکی از این نمونههاست. آنچه میخوانید درباره انتظار فرج و تحصیل مقدّمات آن است که در پایگاه اطلاع رسانی معظم له آن را منتشر نموده است.
ما باید انتظار فرج حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ را داشته باشیم، و فرجش را فرج عموم بدانیم، و در هر وقت و هر حال باید منتظر باشیم، ولى آیا مى شود انتظار فرج آن حضرت را داشته باشیم، بدون مقدمات و تحمّل ابتلائاتى كه براى اهل ایمان پیش مى آید؟! با این حال، چه اشكالى دارد كه تعجیل فرج آن حضرت را با عافیت بخواهیم، یعنى این كه بخواهیم بیش از این بلاها كه تا به حال بر سر مؤمنین آمده، بلاى دیگرى نبینند؟! زیرا در روایت آمده است:
وقتى سفیانى خروج مى كند، هر كس نام على، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد مى كشد. پس از این كه عده اى كشته مى شوند، بقیّه مى گویند: پدران و مادران ما گناه كرده اند و این اسم ها را بر ما گذاشته اند، ما چه تقصیر داریم. در این جا سفیانى تفضّل مى كند! و به افراد خود دستور مى دهد از كشتن صاحب بعضى از نام ها خوددارى كنند، ولى صاحب بعضى از نام ها را بكشند! چنان كه زمانى یهودى ها اگر مى دیدند صاحب شناسنامه، شیعى است، فورا او را مى كشتند! الآن هم منتظر دستورند! در هر حال، باید منتظر فرج باشیم ولى با مقدمات آن؛ ولى مى دانیم كه ضعیفیم و طاقت ابتلائات سخت را نداریم، لذا از خدا بخواهیم كه شیعه بعد از این دیگر به ابتلائات بیشتر، مبتلا نشود. و اهمّ مقدّمات انتظار فرج را كه توبه و طهارت از گناهان است، تحصیل كنیم.
پیرامون حوریان بهشتی، که در قرآن کریم به عنوان یکی از پاداشهای اخروی نیکوکاران، شمرده شده است سوالاتی مطرح است از جمله:
1. آیا مردها در بهشت با حوریان بهشتی ازدواج میکنند؟
2. ایا هر حوری میتواند فقط یک شوهر داشته باشد؟
3. آیا برای زنها نیز حورالعینهای مردانه وجود دارد؟
در نوشتار حاضر میکوشیم سوالات یادشده را با نگاهی به آیات و روایات پاسخ گوییم:
برای ورود به بهشت، فرقی میان زن و مرد نیست و یکی از پاداشهای خداوند در بهشت «حورالعین» است که قرآن و روایات به آن اشاره کرده است. بنا بر گفتهی اغلب مفسرین، در بهشت ازدواج نیست و تزویج حورالعین به معنای قرین کردن و عطا کردن و حورالعین از طرف خداوند به بندگانش، تفسیر شده است.
همچنین در مورد چند همسری زنان در بهشت، به طور اجمال باید گفت از مجموع آیات و روایات، میتوان چنین استفاده کرد که زنان مؤمنی که به بهشت وارد شدهاند چنین درخواستی ندارند؛ هر چند اگر درخواست کنند در اختیارشان قرار میگیرد.»
یکی از نعمتهای بزرگی که خداوند برای بندگان مؤمن و باتقوا در نظر گرفته است بهشت و نعمتهای فراوان و جاویدان آن است. البته رضا و خشنودی خداوند از آنها، بالاترین پاداش است.تنها چیزی که باعث ورود به بهشت است، ایمان و عمل صالح انسان در این دنیا است و هر چه ایمان انسان، بیشتر و اعمال صالحش فراوانتر باشد، مقام او در بهشت بالاتر است و فرقی میان زن و مرد نیست و هر انسانی میتواند به چنین مقاماتی برسد. خداوند میفرماید: «هر کس از مردان یا زنان که عمل صالحی انجام دهد، و ایمان هم داشته باشد به درستی که وارد بهشت میشوند و بدون حساب در آنجا روزی دریافت میکنند.»1
بهشت جای تکلیف نیست، چرا که با وجود تکلیف و اختیار باید بهشت و جهنم دیگری پدید آید تا نتیجهی اعمال جدید در آن به انسان داده شود و این امر همین گونه ادامه خواهد داشت. در حالی که خداوند تمام نعمتهای بهشتی را پاداش اعمال همین دنیای ما و ایمان و عمل ما میداند.از مجموع آیات و روایات استفاده میشود که هر چه بهشتیان بخواهند در اختیارشان گذاشته میشود2، از جمله یکی از نعمتهای بهشتی، حورالعینهای بهشتی است که در اختیار مردان مؤمن گذاشته میشود.
حور جمع حوراء به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه چون چشم آهو باشد، «عین» جمع کلمهی «عیناء» به معنی درشت چشم میباشد، و ظاهراً حورالعین موجوداتی غیر از زنان دنیایند.3 خداوند در مورد آنان میفرماید: «حورالعین را به ازدواج آنها درمی آوریم.»4 بنا بر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد. پس اینجا، نزدیک کردن و عطا کردن حورالعین از طرف خداوند به بندگان بهشتیاش مراد است.5
از صفات بیان شده برای حورالعین در قرآن و بعضی روایات میتوان چنین استفاده کرد که حورالعین در بهشت بیش از یک همسر ندارد زیرا خداوند در مورد صفات حورالعین میفرماید: «...نه هیچ انسانی قبل از ایشان (قبل از آن شخص بهشتی) آنها را لمس کرده و نه هیچ جنّی.»6مرحوم مجلسی در تفسیر «قاصرات الطرف» که در ابتدای همین آیه آمده است، میفرماید: «یعنی زوجهایی هستند که نگاهشان فقط برای شوهرانشان است و به هیچ کس غیر از شوهرانشان رغبتی ندارند.»7
اما آیا زنان دنیایی هم همین گونهاند یا نه ؟ شاید بتوان گفت که
اگرچه اهل بهشت هر آنچه در بهشت بخواهند بر ایشان آماده است8 اما هرگز درخواستی به عنوان تعدّد زوجات ندارند و همانگونه که زنان پاک در دنیا، چشم به غیر از همسر خود ندارند، در بهشت هم که جای پاکان است، خواهان زوجهای متعدد برای خود نیستند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد، حضرت فرمودند: «اگر رتبهی زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینیاش ازدواج کند میتواند او را انتخاب کند (و مرد نمیتواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او میگردد ولی اگر رتبهی مرد بالاتر بود او میتواند زن را اختیار کند (اینجا زن چنین حقّی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد میشود.»9 یعنی زن یکی از همسران مرد میشود ولی مرد، تنها همسر زن میگردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان میکند.
همچنین در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: «زن اگر در دنیا دو شوهر داشته باشد در آخرت هر کدام را که بهتر دید (از حیث اخلاق) انتخاب میکند»10. حضرت نفرمودهاند که میتواند هر دو را انتخاب کند بلکه فرمود بهترین آنها را انتخاب میکند.
در پایان تذکر این نکته بجاست که برای خدمتگزاری بهشتیان، «غلمان» هایی وجود دارد و در این بین فرقی میان زن و مرد نیست.
قرآن مجید در این باره میفرماید: پیوسته بر گردشان نوجوانانی برای(خدمت)آنان گردش میکنند که چون مرواریدهای درون صدفند.11ظاهر این آیه آن است که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شدهاند.
پینوشتها:
[1] . غافر، 40.
[2] . فصلّت، 31.
[3] . ترجمه ی المیزان، ج 18، ص 228.
[4] . دخان، 54.
[5] . بحار الانوار ، ج 8، ص 99؛ ترجمه ی المیزان، ج 18، ص 228.
[6] . "فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَان" در این قصرهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته، و جز به آنها عشق نمیورزند، الرحمن، 56.
[7] . بحار الانوار، ج 8، ص 97.
[8] . فصلّت، 31.
[9] . همان، ص 105.
[10] . بحار الانوار، ج 8، ص 119
[11]. "وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ " طور،24 .
"اسامه زید المحطوری" از رهبران اهل سنت یمن در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در صنعاء در خصوص اقدام سربازان آمریکایی مستقر در پادگان بگرام در به آتش کشیدن قرآن کریم گفت: تجاوزات آشکار به مقدسات مسلمانان و در راس آن قرآن کریم، پیامبر (ص) و مسجد الاقصی زاییده امروز نیست بلکه در راستای تجاوزات مستمری است که بیانگر میزان دشمنی شدید علیه اسلام و همچنین ضعف مسلمانان و ذلت آنها به دلیل فریب بزرگی است که یهود و نصاری به کار بردند به گونهای که موجب اطاعت و فرمانبری امت اسلامی از آنها شد و این مساله به کفر خواهد انجامید همچنان که خداوند متعال میفرماید:(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ)
وی در پاسخ به این سوال که هدف آمریکاییها از این اقدام چه بوده است، گفت: همه این امور موجب شد تا یهود و نصاری جرات انجام هر کاری را برای ضربه زدن به امت اسلامی در زمینههای مختلف، پیدا کنند که از جمله آن همین اقدامات زشت بوده است؛ چرا که امت اسلامی در برابر آنها مغلوب و ذلیل شده است و در عین حال به جای آنکه مورد عنایت خدا قرار گیرد مورد خشم او قرار گرفته است.
المحطوری ادامه داد که امروز امت اسلامی به جای آنکه نماینده دین خود آنطور که شایسته است، باشد، نماینده یهود و نصاری شده است. این رفتارها و اقدامات درحالی است که بیداری ملتهای عربی و اسلامی و قیام آنها علیه حاکمان جور و مزدوران آمریکا و اسراییل در جریان است اما برخی مسلمانان برای جلب رضایت آمریکا و اسراییل با یکدیگر در رقابتند.
وی درباره وظیفه مسلمانان در قبال این امر بیان کرد: راه حل این مساله برگزاری تظاهراتها و محکوم کردنهایی که به زودی شعلههای آن خاموش خواهد شد و به مرور زمان تاثیر خود را از دست خواهد داد، نیست بلکه راه حل آن همانی است که خداوند در قرآن فرمود: (وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ ) یعنی راه حل این مساله همان "بازگشت به کتاب خدا" است. آنها میدانند که قرآن کریم خود به تنهایی میتواند امت واحده قوی را پایهگذاری کند و همگان را به سوی پیامبر که دربرگیرنده قرآن است، رهنمون سازد.
وی تاکید کرد: امت اسلامی تنها با تمسک به ثقلین از تاریکیها نجات خواهد یافت همانطور که پیامبر(ص) فرمودند: ( إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا من بعدی أبدا کتاب الله وعترتی أهل بیتی إن اللطیف الخبیر أنبأنی أنهما لن یفترقا حتى یردا علی الحوض ) از این رو تمسک به ثقلین تنها راه حل نجات امت از تاریکی و از یهود و نصاری است که تنها تحت رهبری اهل بیت و کتاب الله شکست خواهند خورد.
این رهبر اهل سنت یمن گفت: مسلمانان باید از آمریکا و اسراییل که به دنبال عادی کردن سکوت برای مسلمانان در زمان تجاوز به مقدسات اسلامیشان هستند، اعلام برائت کنند و بدانند که سکوت در برابر سوزاندن قرآنها از سوی آمریکاییها در افغانستان، مشارکت در جرم آنها به شمار میرود.
وی ادامه داد: آنها باید زیر پرچم ثقلین حرکت کنند. اهل بیت کشتی نجاتی هستند که امت تنها به واسطه آنها از تاریکیها نجات مییابد. علاوه بر آن شکست یهود و نصاری تنها به دست آنها امکانپذیر خواهد بود و عزت امت اسلامی تنها در سایه آنها بازگردانده خواهد شد و تاریخ آن را ثابت کرده است
فارس نیوز
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از آتی نیوز، مجری و خبرنگار معروف الجزیره که شهرت زیادی هم در بین مردم عرب دارد، به مذهب شیعه متشرف شد.
"غسان بن جدو" خبرنگار و مجری معروف شبکه " الجزیره" و مدیر این شبکه در تهران، با بیان اینکه، نوع موضع گیری اهل سنت در قبال سوریه و در همین حین، موضع گیری تناقض آمیز کشورهای عربی و اهل سنت در قبال کشتار بحرین، بسیار سخیف و ناپسند است، مذهب خود را از سنت به تشیع تغییر داد.
این مجری الجزیره، از پدری تونسی است که قبل از کار در الجزیره عضو جنبش "نهضت" به رهبری " الغنوشی" بوده که پس از فرار از تونس در الجزیره قطر، مشغول به کار میشود.
وی مدتی هم در شبکه " المنار" حزبالله لبنان مشغول به کار بوده و از این رو رابطه خوبی با این گروه شیعی دارد.
●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ●●●ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●
بهر فرج و ظهور مهدی فاطمه (عج) صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اهتمام مراجع به مشارکت مردم در انتخابات ناشی از ماهیت اجتماعی بودن دین مبین اسلام و مسئول بودن همه افراد نسبت به سرنوشت خود و جامعه خود، می باشند. البته این یک وظیفه تحمیلی مثل تکالیف گوناگون و الزامات مختلف بر دوش اشخاص نیست. بلکه یک تکلیف عقلی و شرعی برای مصلحت جامعه اسلامی می باشد مثل اینکه هرکس تکلیف دارد سلامت خود را حفظ کند. یک ملت نیز اگر بخواهد اقتدارحکومتی را که پسندیده و پذیرفته است، حفظ نماید باید نسبت به سایر مسائل آن مانند انتخاب نمایندگان و... مشارکت فعال داشته باشد. بنابراین شرکت در انتخابات یک تکلیف عقل و عقلایی است و به همین لحاظ شرعی می باشد، یعنی شارع مقدس در چنین جاهایی امر دارد و از مردم خواسته است که در راه حفظ و احیا و سربلندی جامعه و امت اسلامی بکوشند و در مواقع مقتضی حضور فعال و آگاهانه و خیر اندیشانه داشته باشند .1
پی نوشت:
1. انتخابات از دیدگاه امام خمینی(رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری(دامت برکاته)، ص 56 (پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، کد: 8/7924)
«آلبرت اینشتین» فیزیکدان بزرگ معاصر، در آخرین رساله علمی خود با عنوان «دی ارکلارونگ Die Erklarung» (به معنای بیانیه) که در سال 1954 در آمریکا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کاملترین ومعقولترین دین دانسته است. این رساله در حقیقت همان نامهنگاری محرمانه اینشتین با مرحوم آیتالله العظمی بروجردی است. اینشتین در این رساله «نظریه نسبیت» خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از کتابهای شریف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته است
که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده «نسبیت» را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان آن را نفهمیدهاند. یکی از این حدیثها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میکند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است». اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد. اینشتین همچنین در این رساله «معاد جسمانی» را از راه فیزیکی اثبات میکند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» میداند: E = M.C2 >> M = E /C2 یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره میتواند عینا به تبدیل به ماده و زنده شود. اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ «بروجردی بزرگ» یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ «حسابی عزیز» یاد کرده است. اصل نسخه این رساله اکنون به لحاظ مسایل امنیتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی) سپرده شده و نگهداری میشود. این رساله را پروفسورابراهیم مهدوی (مقیم لندن) ، با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیلسازی بنز و به بهای 3 میلیون دلار از یک عتیقهفروش یهودی خریداری کرد. دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانهای چک شده و تأیید گشته است.
(منبع ایلگاد)