بارها گفته ام و بار دگر مى گویم: «كسى كه بداند هر كه خدا را یاد كند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظى ندارد؛ مى داند چه باید بكند و چه باید نكند؛ مى داند كه آنچه را كه مى داند، باید انجام دهد، و در آنچه كه نمى داند، باید احتیاط كند.»
امشب لیله الرغائب است ...
شبی که خدا بی حساب میبخشد ...
و بی منت عطا میکند ...
◄◄ امشب ، مولای ما مهدی (عج) کجاست ؟
و کدامین قلب امشب را برای او میتپد ...
امشب ثانیه هایش غنیمت است ...
امشب ثانیه هایش استجابت است ...
و چه کسی امشب را فقط به یاد یوسف زهراست ...
و هراسان ، که نکند ثانیه ای از این شب ز دست برود
و خرج آرامش و ظهور مولایش نشود ...
❤ ❤ ❤ الـسـلام عـلـیـک یا بقیّه الله فی اَرضِه ❤ ❤ ❤
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
با دلی پرخون و قلبی شكسته چند كلمه ای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته اید كه نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم میدانم خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میكنم . از آنجا كه روشن شده است كه شما این كشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از كانال آنها به منافقین میسپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید، شما در اكثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهاتان نشان دادید كه معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر كشور حكومت كنند، به قدری مطالبی كه میگفتید دیكته شده منافقین بود كه من فایده ای برای جواب به آنها نمی دیدم، مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی كه در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید كه چه خدمت ارزنده ای به استكبار كرده اید. در مسئله مهدی هاشمی قاتل شما او را از همه متدینین متدین تر میدانستید و با اینكه برایتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پیغام میدادید كه او را نكشید، از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی كه بسیار است و من حال بازگو كردن تمامی آنها را ندارم . شما از این پس وكیل من نمی باشید و به طلابی كه پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه كنند بحمد الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعا مقدم بر نظر خود میدانید (كه مسلما منافقین صلاح نمی دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید كه آخرتتان را خرابتر میكند) با دلی شكسته و سینه ای گداخته از آتش بی مهری ها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بودید چند نصیحت میكنم دیگر خود دانید.
1 - سعی كنید افراد بیت خود را عوض كنید تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
2 - از آنجا كه ساده لوح هستید و سریعا تحریك میشوید در هیچ كار سیاسی دخالت نكنید شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3 - دیگرنه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملكت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
4 - نامه ها و سخنرانی های منافقین كه به وسیله شما از رسانه ها ی گروهی به مردم میرسد ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان روحی له الفداء و خونهای پاك شهدای اسلام و انقلاب گردید برای اینكه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه كنید شاید خدا كمكتان كند.
والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی درآن وقت شما را ساده لوح میدانستم كه مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل كرده كه مفید برای حوزه های علمیه بودید و اگر اینگونه كارهاتان را ادامه دهید مسلما تكلیف دیگری دارم و میدانید كه از تكلیف خود سرپیچی نمی كنم . والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم والله قسم من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم .
سخنی از سر درد و رنج و با دلی شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم، من با خدای خود عهد كرده ام كه از بدی افرادی كه مكلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نكنم من با خدای خود پیمان بسته ام كه رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم اگر تمام جهان علیه من قیام كنند دست از حق و حقیقت بر نمی دارم من كار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل كنم من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته ام كه واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام . سعی كنند تحت تاثیر دروغهای دیكته شده كه این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میكنند نگردند. از خدا میخواهم كه به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او از خود كه چیزی نداریم هر چه هست اوست . والسلام
یكشنبه 68/1/6
روح الله الموسوی الخمینی
یکی از دوستانم که مانتویی بود ازدواج کرد شوهرش از او خواست که چادری شود و شد..
2. آن یکی به خواسته ی دوست پسرش چادری شد..
3. آن یکی دیگر پدرش گفته بود که اگر چادر سر نکند حق ندارد پایش را از خانه بیرون بگذارد...
4. آن یکی که خیلی هم تحصیل کرده بود به خاطر حجاب و پوشش نامناسبش کار مناسبی که
درخور تحصیلاتش باشد گیرش نمی آمد...چادری شد و همزمان استخدام..!!!
5. آن یکی از خانواده ی اصیل و نجیبی بود ..با این که دختر صاف و دل پاکی بود..
اما حجاب خوبی نداشت...خواستگاران فراوانی داشت..
ولی او از اینکه خواستگارها به اندام زیبا و لباس های زیبایش توجه می کردند
خوشش نمی آمد...زیبایی هایش را با چادر پوشاند...و شاهزاده ی نجیب روهایش را یافت..
مردی نجیب و با اصالت...
6.آن یکی درسش زیاد خوب نبود...برای اینکه در چشم معلم و استاد باشد چادری شد..
و شاگرد اول کلاس..!!
آن یکی...
آن یکی...
آن یکی چون خدایش گفته بود " بپوشان خود را از دید نامحرم " قربة الی الله گفت..
و چادر به سر کرد...
بعد از سالها....
1. دوستی که به خواست همسرش چادری شد...مدتی بعد از عقدشان شوهرش به او گفت که
هر وقت باردار شد می تواند دیگر چادر سر نکند...
عروس خانوم باردار شد..و برای اینکه چادر دست و بالش را نگیرد دیگر چادر سر نکرد...
2.دوست پسر دخترک دیگر اورا نخواست و دخترک نیز چادر را...
3.آن یکی با مردی ازدواج کرد که از چادر خوشش نمی آمد..
و حالا نیز حرف شوهر ارجحیت داشت بر حرف پدر..و دخترک هم از خدا خواسته...
4. آن دوست تحصیل کرده هم وقتی حسابی ریشه اش را در دولت محکم کرد..
دیگر چادرش به کارش نیامد...
5. دوست دل پاکِ بدحجابِ بعدا چادری شده...آن چنان خودش را در دل مرد نجیب جا کرد...
و مردک را چنان توجیه کرد که چادر نشان بی اعتمادی مرد نسبت به زنش است و یواش یواش....
6.دخترکِ چادریِ شاگرد اولِ کلاس...چادرش تا فارغ التحصیلی اش به زور دوام آورد..
و بعد از فارغ التحصیلی دیگر نیازی به چادر سر کردنش نبود...
آن یکی ها هم یک به یک....
آن دخترک که حرف خدایش را لبیک گفت...
چادرش معرفتش را بالا برد..اوج گرفت تا آسمان....و خدایی شد..لباسش...کلامش...رفتارش..
همه ی امورش خدایی شد...
خدایا مرا ببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی و من فکر می کردم تنها هستم
به خاطر تمام ثانیه هایی که منتظرم می ماندی و من نمی آمدم ؛ مرا ببخش
به خاطر تمام روزهایی که تو برای من بهترین ها را خواستی و من برای رسیدن به بدترین ها ناامیدت کردم
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و هیچ کدام در خانه ی تو نبود ؛ مرا ببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که ماهی قلب من خلاف جریان مسیر تو حرکت می کرد و پرنده ی روح من پرواز نمی کرد و در آسمان رسیدن به تو گم نمی شد
مرا ببخش ؛ به خاطر تمام گله هایم مرا ببخش
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق ، در پی اهانت به ساحت مقدس امام هادی علیه السلام علیرضا قزوه شاعر نام آشنای کشور با سرودن شعری که در وبلاگ عشق علیه السلام منتشر کرده اینچنین می گوید:
بسم رب النور
بسم رب العشق
بسم رب الهادی المهدی
آن که شعر و هرچه موسیقی ست
نذر درگاهش
آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند
بسم رب العشق
آن که حافظ ها و سعدی ها
عشق او و آل او را بر زبان دارند
بسم رب الهادی المهدی
صاحب عصری که عالم وامدار اوست
گرچه دجالان بدآهنگ
گرچه شیطان های بد ترکیب
داردار و واق واق خویش را آواز می گویند
این نه موسیقی ست
این نه شعر و نه ترانه
این همه فحش است
این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست
بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب
کارگردان
استخوانی پرت خواهد کرد
پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو
آن دَل هرجایی یابو
مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است
مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر
مزد این چندین دهان بی چاک
استخوانی
مزد این مزدورهای مست عیاشش
فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند
جایزه در راستای فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر
جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند
پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش
مرتدند اینان نه یک تن شان
مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر
با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل
با همان مسئول کلاشش
مرتد دوم
کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ
مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...
مانده آن سو مادری چشم انتظار راه
مادری شرمنده ی شاهین...
نه ، خفاشش!
من پنجاه سال است دارم اسلام می خوانم، بگذار خلاصه اش را برایت بگویم،
واجباتت را انجام بده، به جای مستحبات*، تا می توانی به کار *مردم برس، کار مردم را راه بینداز. اگر قیامت کسی از تو سوال کرد بگو فاضل گفته بود ...
از وصایای مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس الله روحه
حضرت آیت الله بروجردی در این زمینه دو وصیت كرده بودند: 1- آرامگاه ایشان مساوی زمین باشد و آن را بلند نكنند. 2- اینكه خانهای كه آرامگاه ایشان در آن قرار دارد، مسیر حرم باشد. اما آیا به وصیت اول ایشان عمل شده؟
به گزارش «شیعه نیوز» ، وصیت آیتالله بروجردی این بود كه آرامگاه ایشان كه هم سطح زمین است، در مسیر رفت و آمد زایران حضرت معصومه (سلام الله علیه) قرار گیرد و خاك كفش زایران روی آرامگاه ایشان بریزد.
آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی نوه آیت الله بروجردی(ره) درباره جایگاه و محل آرامگاه پدربزرگ گرامیاش و مرجع تقلید وارسته آن زمان و دلیل قرار گرفتن آرامگاه ایشان در مكان خاصی در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیه) میگوید: زمانی كه آیتالله بروجردی قدس سره مرجع تقلید روزگار خویش بود، اطراف حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیه) خانه و مغازه و مسافرخانه بود.
ایشان به منظور ساخت مسجد اعظم، این زمینها و خانهها را خریداری كردند تا اینكه حدود چهارده هزار متر زمین فراهم شد و بنای مسجد اعظم را در آنجا برپا كردند كه هم اكنون جزو حرم مطهر شده است.
ایشان در ادامه سخنانش توضیح میدهد: به یاد دارم كه هنوز همه زمین های اطراف حرم تصرف نشده بود كه آیت الله بروجردی خانه كوچكی به مساحت 60 متر مربع را كه هم اكنون محل آرامگاه ایشان است، از مال شخصی خود خریدند. بعد از مشخص نمودن محل دفن خود، باقی زمینها را وقف مسجد كردند و به همین دلیل، اكنون در اطراف آرامگاه ایشان نمیتوان كسی را دفن كرد. آیت الله بروجردی در این زمینه دو وصیت كرده بودند:
1- آرامگاه ایشان مساوی زمین باشد و آن را بلند نكنند.(که البته در عکس مقبره بلند تر است!)
2- اینكه خانهای كه آرامگاه ایشان در آن قرار دارد، مسیر حرم باشد. چنان كه تا مدت ها این محل، راهرویی بود كه خیابان موزه را به صحن مسجد اعظم متصل میكرد. وصیت آیتالله بروجردی این بود كه آرامگاه ایشان كه هم سطح زمین است، در مسیر رفت و آمد زایران حضرت معصومه (سلام الله علیه)قرار گیرد و خاك كفش زایران روی آرامگاه ایشان بریزد و بدین ترتیب، آرامگاهشان به خاك قدم زایران آن حضرت متبرك شود .
در روایات آمده است که این سوره درباره گروهى از سران مشرک قریش نازل شد؛ مانند ولید بن مغیره، عاص بن وایل، حارث بن قیس و امیه بن خلف و گفتند: اى محمد صلى الله علیه و آله تو بیا از آیین ما پیروى کن، ما نیز از آیین تو پیروى مى کنیم، و تو را در تمام امتیازات خود شریک مى سازیم، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن او سال دیگر ما خداى تو را عبادت مى کنیم، اگر آیین تو بهتر باشد، ما در آن با تو شریک شده ایم و بهره خود گرفته ایم و اگر آیین ما بهتر باشد تو در آیین ما شریک شده و بهره ات را از آن گرفته اى.
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: پناه بر خدا که من چیزى را همتاى او قرار دهم!
گفتند: لااقل بعضى خدایان ما را به نیکى یاد کن و از آنها تبرک بجوى! ما نیز تو را تصدیق مى کنیم و خداى تو را مى پرستیم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: من منتظر فرمان پروردگار هستم.
در این هنگام سوره قل یا ایها الکافرون نازل شد و رسول الله به مسجد الحرام آمد در حالى که جمعى از سران قریش در آنجا جمع بودند، در بالاى سر آنها ایستاد و این سوره را تا آخر بر آنها خواند.
آنها وقتى پیام این سوره را شنیدند. کاملا ماءیوس شدند، و حضرت و یارانش را آزار دادند.
روزی به خودم اومدم که انگار دیر شده بود...
تا می تونستم غرق دنیا شده بودم...
تلفنی با یه پسر دوست شدم و از حرف زدن باهاش لذت میبردم دلم میخواست مثل بعضی دخترا بی قید باشم تا بتونم باهاش بمونم...
نمیدونم چه دعای خیری بدرقه راهم بود که با سر خوردم زمین و تازه بعد از چند سال فهمیدم دارم با اشتباهاتم دل امام زمانم رو میشکنم...
چقدر دیر...
کاش ذره ای دل امام زمانم رو نمیشکستم...
ولی خدایا ،خدای مهربانتر از مادر...ممنونم ،واقعا ممنونم که بهم فهموندید دارم اشتباه میکنم و غرق در معصیت شدم...
اگه خدا نگاهم نمیکرد، آینده ام بدون خدا چقدر بد رنگ میشد.
خداجونم شکر که همیشه هستی ...
خداجون کمکم کن که دیگه هیچوقت دستتون رو رها نکنم ،آخه من همونیم که اگه لحظه ای چشم ازش برداری جذب لذت های دنیا میشه و بازم گم میشه.
خداجونم شکر شکر شکر...
دعایی که از ته قلب باشه معجزه میکنه پس خالصانه برای هم دعا کنیم.
خدیا منو بخش...
نگاهم کن...شیطان خیلی بهم نزدیک شده.
کمکم میکنی یا هنوز از دستم دلگیری؟؟؟
از خودم خسته ام.